به گزارش ایکنا؛ ساعاتی بعد از اعلان بیانیه «حماس» در به شهادت رسیدن رهبرشان؛ شهید «یحیی سِنوار» توسط رژیم صهیونیستی، نشست ادبی «یحیای شهید»، در سوگ این شهید والامقام با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر حوزه ایران فرهنگی، شامگاه جمعه، ۲۷ مهر با اجرای سیدمسعود علویتبار و با میزبانی گروه بینالمللی هندیران برگزار شد.
در ابتدای این نشست سیدمسعود علویتبار، شاعر و فعال فرهنگی با بیان آنکه امسال را باید به حقیقت سال شهادتها نامید یادآور شد: بزرگانی چون شهید سیدرضی موسوی؛ شهید سیدابراهیم رئیسی؛ شهید امیرعبدالهیان؛ شهید زاهدی؛ شهید ابراهیم هنیه؛ شهید سیدحسن نصرالله؛ شهید نیلفروشان؛ شهید یحیی سنوار و نامهای بزرگ دیگر در این قافله شهدا جای میگیرند. داغ هر یک از این شهیدان برای قرنها کافی بود. امسال را باید سال شکست کلی هیمنه اسرائیل و جبهه استکبار جهانی نیز دانست. سال «وعدههای صادق» و سال «جمعه نصر».
علویتبار افزود: شهادت مظلومانه و البته قهرمانانه مجاهد بزرگ اسلام شهید «یحیی سِنوار» که با لباس رزم و اسلحه در دست در نبردی تن به تن، چهره حقیقی و مقاوم مجاهد مسلمان را برای جهانیان به بهترین شکل خود به نمایش گذاشت. نبردی تن به تن که البته در یک سوی آن فرمانده رشید غزه بود و در سوی دیگر تانک، پهباد و سربازان سراپا مسلح صهیونیستی. تصاویری که از مقاومت مظلومانه و بینظیر شهید «یحیی سِنوار» ثبت شد به عنوان بارزترین نماد مقاومت و پایداری و سمبل شجاعت، دلیری در دل و ذهن آزادیخواهان جهان تا همیشه جاودانه خواهد ماند.
این کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی با تاکید بر آنکه تاریخ شکوهمند اسلام از این قسم دلاوریها آکنده است تصریح کرد: شجاعت و مقاومت «یحیی سِنوار» به نوعی تداعیکننده شهادت «حکیم بن جبله عبدی» از یاران امام علی(ع) بود که در «جنگ جمله اصغر»، هنگامی که پای او قطع میشود، پای قطع شده خود را به طرف قاتل خود پرتاب و او را به هلاکت میرساند و خود نیز شهید میشود. شهیدی که امام علی(ع) در مدح او شعری گفتند و او را «رجل» خواندند.
علویتبار در پایان خاطرنشان کرد: امروز به تأسی از مولایمان علی(ع) شاهد سرودن اشعار بسیار زیادی از شاعران آزاده جهان هستیم که برای بازگو کردن رشادتهای شهید «یحیی سِنوار» فریاد شهادت و مقاومت را در گوش جهان طنینانداز شدهاند.
شهادتیست که سنوار مرد میدان بود
در این برنامه شاعران و هنرمندانی چون علیرضا قزوه، حسین اسرافیلی، کمیل کاشانی، رسول شریفی، سیدمسعود علویتبار، شعبان کرمدخت، محمدمهدی عبداللهی، محمدعلی یوسفی، احمد رفیعی وردنجانی، سیدحکیم بینش، سیدمهدی بنیهاشمی، سید تصور مهدی، سیدغافر رضوی، علی مزمل، عمادالدین ربانی، نغمه مستشارنظامی، فائزه زرافشان، فاطمه نانیزاد، نجمه پورملکی، مریم بسحاق، متین پسندیده، خدیجه دیلمی، آسیه مرادپور، نجمه بنائیان بروجنی، فرزانه قربانی، حمیده پارسافر، نگین نقیبی، زهرا آراستهنیا، عارفه دهقانی، سارا عبداللهی و صبا فیروزی حضور داشتند.
در ادامه برخی از اشعار ارائه شده در این سوگواره ادبی را مرور میکنیم:
پاکباز عشق را شور و شراری دیگرست
نوح این دریا، نگاهش بَر کرانی دیگرست
گرد میدان را بشوی از باره خونینرکاب
کاین سوارعرصه را، با خصم کاری دیگرست
سر، به سودای دگر میخواند آواز «رحیل»
کاین دل مشتاق را با سر، قراری دیگریست
تیشه، گر بر سر نشسته، آتش فرهاد را
شعله شیرین ما، در کوهساری دیگرست
بال اگر در خون نشیند، همت پرواز هست
تکسواران خطر را، راهواری دیگرست
کربلا دیدیم و در میدان تولد یافتیم
هم شهادتگاه ما، معراجداری دیگرست
گر بهخون غلتید سرداری، دراین میدان چه باک!؟
مرکب این سربداران را، سواری دیگرست
سروده: حسین اسرافیلی
نمای یک، همه عاشقان شبیه هماند؟
تو با تمامیشان فرق میکنی یحیی
تو با شهامت طوفان، تو با صلابت نیل
یزید و حرمله را غرق میکنی یحیی
نمای دو، دل و حبس ابد! عقاب و قفس؟!
نماز شام تو ترسیم صبح فردا بود
قلم به دست گرفتی، نوشتی از غزه
صلای صبح در آیینه تو پیدا بود
نمای باز، خرابه، سکوت، خان یونس
نمای بسته، تو بر روی مبل پا برجا
شکوهمند، چنان خار چشم شیطان، سخت
غرور زنده آزادگان شدی یحیی
صدای سوخته کودکان، محاصره، جنگ
عقاب غزه! ازین راه بر نمیگردی
«به رغم مدعیانی که منع عشق کنند»
تو در میانه میدان نبرد میکردی
نمای آخر این شعر انتفاضه توست
جدال یک تنه با گرگهای وحشی مست
جدال یک تنه با تیر و موشک و پهباد
حماس در کف میدان، حماسه با یک دست
جواب دشمن و بدخواه را به خون دادی
کنار پیکر پاکت دعا و قرآن بود
نمای آخر پهبادهای دشمن تو
شهادتیست که سنوار مرد میدان بود
سروده: نغمه مستشارنظامی
ای قدس، ایا نماد خون و ایثار
ای ملجأ زخم و داغهای بسیار
مائیم کفن پوش تو میدان میدان
چون مرد رشید غزه یحیی سنوار
سروده: سیدمسعود علویتبار
اسطوره روزگار، یحیی سنوار
یک مرد ولی هزار، یحیی سنوار
بی باک، نترس، بیهمانند، بزرگ
سرسختی کوهسار، یحیی سنوار
سروده: رسول شریفی
باز هم صدر خبرها شد غم سردارها
تا حکایتها کند از میثم تمارها
قصه عشق است، مجنون در پى ليلاى خود
عاشقان را ديدهایم از شوق، سر بر دارها
با شهادت زندهتر از پیش جولان میدهيم
رقص در میدان! عجب شوریست در پيكارها
شيعه و سنى ندارد، آرمان ما يكیست
ما زهیریم و ز نسل مالک و عمارها
باز هم تكثير خواهد شد در اين مكتب هنوز
همچو اسماعيل و نصرالله تا سنوارها
خون يحيى غرق خواهد كرد اسرائيل را
کربلا تکرار میگردد در این تكرارها
چشمها را باز كن! طوفان الأقصى را ببين…
هان! تلاويو است فردا تَلى از آوارها
عمرتان کوتاه بود و میشود کوتاه تر!
ای سگان هار صهیونیست! ای کفتارها!
مقصد بعدى ما قدس است بى چون و چرا
ما نماز فتح مىخوانيم آنجا… بارها
«جمعه نصر» الهی میشود نزدیکتر…
منتظر هستیم آری تشنه دیدارها
سروده: محمدمهدی عبداللهی
غزه! در کوچههای بیدارت
جریان یافت خون سنوارت
جریان یافت خون شیدایی
جریان یافت راز سردارت
گرچه این روزهای هولانگیز
سقف تو ریخت روی دیوارت
سوخت دامان دختران تو را
آتش دشمنان غدارت
افق دور را تماشا کن
آسمان هم شده عزادارت
حَبَذا بر صدای روشن تو
حَبَذا بر دل فداکارت
کمی دوستان تو یعنی:
شد یدالله مهربانت یارت
همچنان بر کتیبه تاریخ
بنویس از امید بسیارت
خاک امشب چراغ روشن کرد
تا نشیند کنار سنوارت
سروده: شعبان کرمدخت
شکوه نصر سرخط همه اخبار خواهد شد
همان روزی که دنیا لاجرم بیدار خواهد شد
تمام فتنهها و نقشههای سست اهریمن
سرآخر بر سر ابلیسشان آوار خواهد شد
اگرچه راه سخت و صخرهها در پیش، میآییم
به عزم جزم ما دشوارها، هموار خواهد شد
حماسهآفرین طوفان الاقصی شد جهان فهمید
که تاریکی پس از این روزگارش تار خواهد شد
دگر این روزها تا آسمان راه درازی نیست
میان معرکه شوق شهادت یار خواهد شد
بگو با آل صهیون؛ کو؟ کجا؟ یحیی به خاک افتاد
همین فردا ببین غزه پر از «سنوار» خواهد شد
نمیمیریم ما، ما را شهادت زنده میدارد
بگو تاریخ را، هان! کربلا تکرار خواهد شد
سروده: فاطمه نانیزاد
هلا سعادت ما این است
میان معرکه جان دادن
بزرگْعادت ما این است
میان معرکه جان دادن
پناه دشمن ما شیطان
پناه ما کف این میدان
ببین! رشادت ما این است
میان معرکه جان دادن..
طلوع خون سر یحیاست
شروع قصهٔ ما اینجاست
بدان ولادت ما این است
میان معرکه جان دادن
اذان به وقت جنون زیباست
وضو به خاک و به خون زیباست
بگو عبادت ما این است
میان معرکه جان دادن
سروده: فائزه زرافشان
همیشه میخورد غبطه به حال پیکر تو
شهادت را ببیند هر کسی از منظر تو
تپیدن میگرفت از گامهایت قلب میدان
مگر طوفان الاقصی بوده نام دیگر تو؟
گمان کرده که در پستو شدی پنهان، ولیکن
به میدان آمده از شوق خنجرها سر تو
تو با آزادیِ دربند زندانها چه کردی؟
که میگیرد سراغ آسمان را از پر تو
نشان دادی که مرد جنگ و پیکار و قیامی
همین که در کف میدان بنا شد سنگر تو
همین چفیه که دور گردنت داری سرآخر
بسازد سَنبُل از آن چهره جنگاور تو
سروده: فرزانه قربانی
مانند شهید قدس، یحیی سنوار
تا لحظه آخرین میان پیکار
ترس و دودلی به جان خود راه نده
بر روی زمین سلاح خود را نگذار
سروده: متین پسندیده
با عشق علی(ع) دلاوری، مردانه؛
جنگید چنان تکاوری، مردانه
سنوار که شیر بیشه ایمان بود
جان داد برای باوری، مردانه
سروده: صبا فیروزی
شروع خطبه باران سلام بر یحیی
نسیم صبح شهیدان سلام بر یحیی
سلامِ مسجد الاقصی سلامِ آزادی
سلامِ لحظه طوفان سلام بر یحیی
درون خیمه آوارگان خان یونس
رسیده مژده قرآن سلام بر یحیی
که از زمان تولد درون گهواره
شدی مبارز میدان سلام بر یحیی
کسی ندیده بیوفتد چفیّه از دوشت
میان خاک بیابان سلام بر یحیی
خشاب سینه تو حرف دیگری دارد
در آن دقایق پایان سلام بر یحیی
نوز میرسد آواز رزم ِ القسّام
شبانه از دل گردان سلام بر یحیی
مقاومت، نفس تازه در فلسطین است
برای راندن شیطان سلام بر یحیی
سلاح آخر تو یک سلاح چوبی بود
شکفته میشود از آن سلام بر یحیی
به ریشههای درختان سپردمت ای سبز
به ابرهای بهاران سلام بر یحیی
در آسمان رفح از نگاه یک پهباد
پرنده، زخمی و بی جان سلام بر یحیی
پرنده بال ندارد پرنده سنوار است
نشان به موی پریشان سلام بر یحیی
چقدر مرگ غریبانهات تماشایی است
قشنگ مثل دلیران سلام بر یحیی
به جرم مذهب آزادگی تو را کشتند
غریب مثل غریبان سلام بر یحیی
شبیه معجزه در انتهای تاریکی
سرِ بریده تابان سلام بر یحیی
بمان که وعده صادق دوباره در راه است
پیام رهبر ایران سلام بر یحیی
سروده: نجمه پورملکی
به میدان بلا بردی فلسطین
به سمت کربلا بردی فلسطین
کجاست آن آسمانی سیرت تو
زیزت را کجا بردی فلسطین
سید تصور مهدی (پتنا، هندوستان)
با دستهایی خسته و مجروح جنگیدی
آن لحظهها جز عشق که چیزی نمیدیدی
قرآن و تسبیحات، شهادت داد آن لحظه
از مرگ، ای مرد خدا هرگز نترسیدی
آه ای پرنده در اسارت بودهای یک عمر
بال و پرت خونی شد و هرگز نرنجیدی
خون گریههای کودکان غزه و لبنان
هرگز از این غم یک شب آسوده نخوابیدی
طوفان الاقصی را به راه انداخت چشمانت
بر گرگهای وحشی صهیون خروشیدی
آه ای ذبیح عشق ای یحییترین سنوار
وقت حماسه جز صدای عشق نشنیدی
فصل رسیدن بود و باید مثل نصرالله
همراه با خیل شهیدان نور میچیدی
سروده: الهام نجمی
خوشا کسی که عزیز و سعید میمیرد
میان معرکه او رو سپید میمیرد
خوشا کسی که به دستش تفنگ و تسبیح است
رشید در دلِ میدان رشید میمیرد
نه زنده است که بس کوچک است قامت مرگ
به پیش مردیِ او، کی شهید میمیرد؟
همیشه در دل تاریخ زنده است، مگر
کسی که عشق و بلا برگزید میمیرد؟
نه نیست زندهتر از او که راه او زنده است
کسی که عشق نیاآفرید میمیرد
نه نیست زندهتر از او که خشم توفان بود
و خصم؛ خصم که خون میمکید میمیرد
کجاست خانۀ یحیا کجاست؟ در دل مردم
مگر عزیز دل آیا شهید میمیرد؟
سروده: سیدحکیم بینش (افغانستان)
ای روح بزرگ تو مثال دریا
ای قلب تو چون وسعت صدها صحرا
چون کوه تو با صلابت و بشکوهی
ای قائد راستین غزه یحیی
سروده: سیدغافر رضوی (چولس، هندوستان)
ای سمبل آزادگی! ای روح امید
از داغ شهادتت قَدِ غزه خمید
همراه جمیع شهدا میآیی
روزی که شود رجعت یحیای شهید
سروده: نگین نقیبی
تا آخرین قطره خونت
ایستادی…
گلولهای
که از پیشانیات
عبور کرد
شهادت میدهد
سروده: نجمه بنائیان بروجنی
انتهای پیام
source