جنگ در طول دستکم سه قرن اخیر جهان مهمترین و قویترین ژانر در ادبیات بودهاست. خیلیها رمان «جنگ و صلح» اثر لئو تولستوی را مهمترین رمان تاریخ ادبیات میدانند؛ اثری که در آن زندگی، عشق، ایمان، ایثار، خانواده، فرزند، همسر، پدر، مادر، امید، پیروزی، شکست، عصیان، صبر و گذشت در کنار هم قرار گرفتهاند تا عمیقترین انگیزهها، روحیات و عواطف انسانی را در سیر یک نبرد مشاهده کنیم؛ نبردی که عرصه آن را نه فقط خط مقدم جبهه بلکه عرصهای وسیع از پشت خطمقدم در شهرها و خانوادهها دربرمیگیرد و تا خطمقدم امتداد پیدا میکند. در واقع ادبیات جنگ وقتی معنا و مفهوم واقعی خود را به عالیترین شکل ممکن ترسیم میکند که به خطمقدم و گلوله و آتش و تیر و خمپاره خلاصه نشود و بخشی از مهمترین اقشاری که با جنگ درگیر هستند، خواسته یا ناخواسته دچار سانسور نشوند. مگر میشود جنگ را صرفاً پدیدهای مردانه قلمداد کرد؟ آنها که جنگ را صرفاً از زاویه نگاه مردانه مینگرند به مفهوم نبرد اجحاف کردهاند. در همه جنگهای تاریخ زنان به انحای مختلف تحتتأثیر بودهاند و اساساً موفقیت رمانهایی، چون «جنگ و صلح» و «بربادرفته» در این است که از نقش زنان و خانوادهها غافل نماندهاند.
برخلاف تلقی رایج ادبیات جنگ، لزوماً درباره خشونت نیست و اتفاقاً میتواند ظریفترین احساسات و عواطف بشری را بازتاب بدهد به گونهای که هیچ پدیده دیگری نتواند اینگونه به بروز و ظهور و تجلی این عواطف و احساسات بشری کمک کند. معنای این جملات تقدیس جنگ نیست، هر چند جنگ برای یک ملت میتواند تقدسآمیز نیز باشد، همانطور که دفاع هشت ساله ملت ایران واجد ارزشهایی است که آن را مقدس میکند. غربیها در آثارشان کوشیدهاند کم و بیش همه آثار هنری نبردهای دوم جهانی را در هالهای از تقدس بپیچند هر چند خودشان هم میدانند که همه عملکرد آنها در جنگ دوم جهانی به لحاظ اخلاقی و انسانی قابلدفاع نیست و چه بسیار جنایاتی که نیروهای متفقین مرتکب آن شدهاند، اما آنها هیچگاه دست از تقدیس جنگ برنداشتند و همواره برای این تقدسنمایی پای زنان و خانوادهها را به میان آوردهاند.
در فیلم تاریخی و مهم «نجات سرباز رایان» که با سکانسی سراسر خشونتآمیز از یک جنگ ساحلی آغاز میشود و بیننده را حدود ۱۰ دقیقه محو و میخکوب صحنههایی میکند که به طرزی هنرمندانه و مستندنمایانه فیلمبرداری شدهاست، ما با داستانی مواجهیم که محور آن یک مادر است؛ مادری که هیچگاه او را در فیلم نمیبینیم، اما روح فیلم را دربرگرفتهاست و تا پایان نیروی اصلی داستان را با خود یدک میکشد. شعار فرماندهای که یک دسته نظامی از سربازان را هدایت میکند، عبارت است از «همه برای یک نفر و یک نفر برای همه» آن یک نفر سربازی است که تنها بازمانده مادری است که همه پسرانش را در جنگ از دست داده و حالا قرار است این دسته نظامی او را پیدا کنند و به پشت جبهه ببرند تا برای مادر دستکم یک پسر باقی ماندهباشد. در واقع نویسنده فیلمنامه «نجات سرباز رایان» دست روی مقدسترین و معنویترین عنصر همه جوامع بشری گذاشته است و روح آن مادر را بدون اینکه وجه جسمانیاش را نشان بدهد به درون یک داستان جنگی کشاندهاست.
در فیلم ماندگار کازابلانکا آنچه این اثر را جاودان کرده برجسته شدن یک عشق قدیمی در دل یک جنگ واقعی است که لحظهها و موقعیتهایی احساسی و پر عاطفه را خلق کردهاست. درک این موضوع که در موضوع جنگ نقش زنان و خانواده را نباید نادیده گرفت و جنگ را نباید صرفاً موضوعی مردانه دید، سبب شده تا نویسندگان بزرگ تاریخ بهترین رمانهای ادبیات را با موضوع جنگ خلق کنند. ادبیات پایداری و دفاع مقدس ایران دستکم در یک دهه اخیر به این درک نائل آمده تا عرصه جنگ را جامعالاطراف ببیند و صرفاً آن را به خط مقدم محدود نکند. تقریظهای رهبر معظم انقلاب در این اتفاق مهم نقشی غیرقابلانکار بازی کردهاند.
source