Wp Header Logo 2412.png

جوان آنلاین: محمدرضا بایرامی نویسنده معاصر ایرانی و مؤلف آثار متعددی در حوزه ادبیات دفاع‌مقدس است. وی در سال ۱۳۴۰ در روستای طرلان استان اردبیل و در دامنه کوه‌های سبلان به دنیا آمد. در شش‌سالگی همراه با خانواده به تهران آمد و در کرج ساکن شد. مطالعه آثار صمد بهرنگی و علی اشرف درویشیان، زمینه علاقه وی به داستان‌نویسی را ایجاد کرد. همچنین ارسال اولین قصه وی به برنامه‌رادیویی «قصه و قصه‌نویسی» و خوانده شدن آن از رادیو به انگیزه مضاعفی در محمدرضا بایرامی تبدیل شد تا زمان بیشتری را به مطالعه و تمرین نوشتن اختصاص دهد. فرارسیدن سالروز تولد این نویسنده ما را بر آن داشت تا نگاهی کوتاه به کارنامه فعالیت‌های بایرامی داشته باشیم و گزارشی از آثار منتشر شده وی از سوی انتشارات سوره مهر را مرور کنیم. 
خاستگاه آثار محمدرضا بایرامی، دو تجربه‌زیسته او یعنی جنگ و روستاست. به طوری که وی در روایت‌های خود از جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، ضمن بررسی پدیده جنگ از زوایای مختلف تلاش کرده تا چهره نازیبای جنگ و ناشکیبایی و ناتوانی انسان را در مقابل آن، فارغ از هرگونه جانب‌داری، کلیشه‌های رایج و شعارزدگی به تصویر بکشد. محمدرضا بایرامی، همچنین به ادبیات نوجوان و شرح زندگی روستایی نیز پرداخته است و سه‌گانه «قصه‌های سبلان» برگرفته از تجربه‌زیسته وی از زندگی در دامنه‌کوه‌های سبلان است. 
فرارسیدن سالروز تولد این نویسنده ما را بر آن داشت تا نگاهی هر چند کوتاه به کارنامه فعالیت‌های این نویسنده داشته باشیم و گزارشی از آثار منتشر شده وی از سوی انتشارات سوره مهر بنویسیم. 
کتاب «کوه مرا صدا زد» اولین رمان از سه‌گانه «قصه‌های سبلان» بایرامی است. او در کارنامه ادبی خود، آثاری در حوزه نوجوانان و زندگی روستایی دارد و از معدود نویسندگان ایرانی است که برنده‌جایزه‌ای ادبی از اروپا برای رمانی خطاب به نوجوانان شد. 
او در داستانی مملؤ از نماد و نشانه، از زبان جلال، راوی اصلی داستان، از سنت‌ها و شیوه‌زندگی روستاییان منطقه‌سبلان می‌گوید و زندگی روستایی را عاری از تصورات رایج و گاه نادرستی که از آن وجود دارد، ترسیم می‌کند. جلال که پدر خود را از دست داده و اکنون مسئولیت خانواده با اوست، تلاش می‌کند به خود و بقیه ثابت کند، می‌تواند از عهده این مسئولیت به‌خوبی برآید. این کتاب که با زبانی ساده به شرح جزئیات دقیقی از زندگی روزمره روستاییان، آداب و رسوم و نحوه‌گذران زندگی آنان می‌پردازد، به قلم مترجم برجسته‌آلمانی، یوتا هیمل رایش، با عنوان «جلال همچنان می‌تازد» به زبان آلمانی ترجمه شده است. بایرامی، با این کتاب توانست جایزه «خرس طلایی» و جایزه «کبری آبی» سوئیس و نیز جایزه کتاب سال سوئیس را از آن خود کند و موفق به دریافت جایزه کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شود. 
محمدرضا بایرامی، در کتاب «هفت روز آخر» از گردانی در راه مانده می‌گوید که مسیر را گم کرده و با تشنگی و خستگی دست‌وپنجه نرم می‌کند. کتاب «هفت روز آخر» یادداشت‌هایی از بایرامی، درباره هفت روز واپسین جنگ تحمیلی است که در آن، رشادت رزمندگان و مقاومت آنان، دلواپسی‌های روز‌ها و لحظات پایانی جنگ و پذیرش قطعنامه را به خوبی به تصویر کشیده شده‌است. 
کتاب «فصل درو کردن خرمن» داستانی برای نوجوانان درباره‌پسری روستایی است که از خدمت سربازی فرار می‌کند و به خانه برمی‌گردد و دژبان‌ها همه‌جا دنبال او هستند. داستان این کتاب در دوران انقلاب می‌گذرد و داستان سربازی را روایت می‌کند که از محل خدمت فرار کرده و به روستا گریخته است. در این میان، برای دستگیری او مرتباً دژبان فرستاده می‌شود و در نهایت جوان برای نجات جان دیگران از روستا به شهر بازمی‌گردد. 
کتاب «مردگان باغ سبز» رمانی تاریخی- اجتماعی است که داستان زندگی سه نسل از یک خانواده را در خود جای داده و وقایع مربوط به آذربایجان در دوره محمدرضا پهلوی و مبارزه بین قشون شاه و حزب توده را سر مسئله آذربایجان و انتخابات دوره پانزدهم، مجلس روایت می‌کند. این رمان دائماً بین دو دوره روایت می‌شود و از دوره‌ای به دوره‌ای می‌رود و ذهن کنجکاو خواننده را با خود همراه می‌کند. «محمدرضا بایرامی» در این کتاب با ترکیب خیال و واقعیت، رگه‌هایی از سبک رئالیسم جادویی را در تار‌و‌پود داستانش تنیده است. 
کتاب «سایه ملخ»، داستان تازه‌ای از جنگ است، داستانی که تا به‌حال نشنیده‌اید. روایتی که درباره تمام ابعاد جنگ صحبت می‌کند و مخاطب را با خود به دنیای تازه‌ای می‌برد. این کتاب درباره نوجوانی چوپان است که به خاطر کم‌بینا شدن چشم‌های پدرش، به تنهایی کار مراقبت از گوسفندان را بر عهده گرفته است. داستان در ادامه با تمثیل هجوم ملخ‌ها به محصولات زراعی روستا ادامه پیدا می‌کند. پس از آن ماجرای مفقود شدن گوسفندان روستاییان و کشف دزدیده‌شدن آن‌ها از سوی نیرو‌های عراقی آماده شده در مرز‌های دو کشور برای حمله به ایران به اوج می‌رسد. درست در همینجاست که قهرمان نوجوان داستان سایه ملخ به ناگاه رشد کرده و خود را در صحنه‌ای تازه و نادیده از زندگی می‌بییند. «سایه ملخ» روایتی عجیب، بدیع و جدید از جنگ است چراکه بایرامی در این کتاب در حال و هوای متفاوتی توانسته است از دو طرف درگیر جنگ صحبت کند و علاوه بر این در نشان دادن شجاعت‌ها و دلاوری‌های همه‌افراد درگیر جنگ هم موفق بوده است. 
کتاب «دشت‌شقایق‌ها» سندی از روز‌های گرم تابستان در منطقه رزمی جنوب کشور است که بایرامی در سال ۱۳۶۵ تجربه کرده است. در این کتاب می‌توان شاعرانگی جوانی که علاقه به خواندن و نوشتن است را ردیابی کرد. نثر کتاب، هنوز خشم و خراش سال‌های پایانی جنگ را ندارد و لوح خاطره و ذهنش آکنده از تصویر‌های زشت و سیاه بر جای مانده از جنگ نیست. روایت‌های خاطره‌گون این کتاب گاه بسیار کوتاه و گاه در اندازه چند صفحه است و روزنگاری‌های یک سرباز را در کنار حس‌و‌حالی که محیط رزم به او منتقل کرده، بازگو می‌کند. آنچه این گزارش را خواندنی و دست اول می‌کند روایت شدن آن از زبان رزمنده‌ای است که خود در صحنه نبرد حضور دارد و آنچه می‌بیند در همان زمان رخداد و نه سال‌ها پس از آن، مایه نگارش متن این کتاب می‌شود. این اثر به همین خاطر یکی از مهم‌ترین رزم نوشته‌های سال‌های پس از انقلاب اسلامی به شمار می‌رود که جزئیاتی از صحنه نبرد را با زیبایی هرچه تمام‌تر برای مخاطب خود بازگو می‌کند. 
کتاب «شکارچیان ماه» تازه‌ترین و یکی از پرمخاطب‌ترین آثار محمدرضا بایرامی است. حوادث این رمان، در فضای پس از جنگ رخ می‌دهد. در واقع در این کتاب، مخاطب حوادث دفاع مقدس را از زبان نگهبان یک شرکت تعطیل شده در اطراف هور می‌خواند. شخصیت اصلی در موقعیتی خاص، مشغول نگهبانی از تأسیسات شرکت است و به تشریح وضعیت هور در دوران جنگ می‌پردازد. این نگهبان قبل از آغاز تجاوز ارتش صدام به خاک ایران، نگهبان یک تاکستان بوده و پس از شروع جنگ نیز مسئول نگهبانی در مناطق جنگی شده است. مؤلف بخش عمده‌ای از رمان «شکارچیان ماه» را به فضای ذهنی و زندگی شخصی این نگهبان اختصاص داده است. 
کتاب «دره پلنگ‌ها» قصه زندگی دو پلنگ نر و ماده‏ای است که همراه‏ با توله‌هایشان در ارتفاعات «کوه کور» در «ایلام» زندگی می‏کند و قصه زندگی آن‌ها بهانه‏‌ای برای پرداختن به حمله عراق به شهر ایلام ‏در سال ۱۳۵۹ است. در روز‌های آغاز «جنگ ایران و عراق» و اواخر تابستان ۱۳۵۹، باحمله عراق به ایلام، پلنگ ماده همراه با خانواده‏اش از محل زندگی‏ خود در کوه کور در اطراف ایلام فرار کرده و به «پیش کوه» می‏رود. در حین فرار، پلنگ نر بر اثر آتش گرفتن درخت گردو، از بین رفته و پلنگ ماده و توله‏‌هایش به دره‏‌ای پناه می‏برند. وقتی شب، پلنگ ‏ماده برای تهیه غذای توله ‏هایش از لانه خارج می‏شود، صدای‏ گفت‌وگوی چند انسان را می‏شنود که در مورد جنگ صحبت کنند: «عراقی‏ها در «چوار» از «نی‏خضر» و «هلاله» و «انجیرک» گذشته و ارتفاعات «میمک» را تصرف کرده‌‏اند. آن‌ها حتی نام میمک را به «سیف سعد» تغییر داده‏‌اند، اما رزمندگان ایرانی حمله بزرگی که ‏کار شناسایی آن آغاز شده، چند ماه دیگر انجام خواهند داد که هدف ‏آن پس گرفتن میمک است. بزرگان ایل «خزل» و «شوهان» فرمان‏بسیج عمومی داده‏اند، تا مردم بومی برای این حمله آماده باشند» … در انتهای داستان، وقتی پلنگ ماده لاشه گوسفندی را برای‏ توله‌های خود می‏برد، با گله گوسفندان روبه‏ رو می‏شود، تصمیم به‏ شکار می‏گیرد، اما وقتی در پس گله، مردم روستا‌های اطراف ایلام را می‏بیند که در حال کوچ هستند، می‏فهمد این شکاری نیست که‏ بتوان به آن نزدیک شد. 
کتاب «رعد یک‌بار غرید» به مخاطب می‌گوید، برای جهانی شدن، باید دیدی جهانی داشت و لازمه داشتن دیدی جهانی، انسانی فکر کردن است. این داستان چند ویژگی دارند که از جمله آن حضور به هنگام و مناسب در داستان است. زبان و نثر داستان، هماهنگی با موضوع و محیط داستان دارد، اما داستان‌نویس، در فراز‌هایی از گفت‌وگوها، با بی‌دقتی، دخالت‌های خود را آشکار کرده است. همچنین نویسنده با شگرد بازگشت به گذشته و رویداد‌های پیشین و بازگویی‌لحظه به لحظه آن برای خواننده، خود را از پایان نارس داستان می‌رهاند. نویسنده برای دلشوره راوی که شخصیت محوری داستان هم محسوب می‌شود، بهانه کافی و تمهیدات لازم را تدارک دیده‌است. کتاب حاضر شامل سه داستان کوتاه، با مضامین اجتماعی‏است. این کتاب داستان دزدی است که به کمک دوست خودگاو‌های پیرزنی را می‏دزد، اما خواب وحشتناکی می‏بیند که باعث ‏عذاب وجدان او می‏شود و…
«زائران کوهستان مه‌آلود»، «درخت ابریشم بی‌حاصل»، «هفت روز آخر»، «عقاب‌های تپه۶۰»، «سایه ملخ»، «باد و کاه»، «.. و زمین آرام شد»، «سه‌گانه‌ای برای یگانه»، «برخورد نزدیک»، «آتش به اختیار»، «هم سفران»، «ویلای کاکایی‌ها: داستان‌های برگزیده جشنواره داستان کوتاه باغ ملی»، «یاران امام حسین (ع)»، «گرگ‌ها از برف نمی‌ترسند»، «گرگ سفر» «مردگان باغ سبز» و «سنگ سلام» از جمله آثاری است که تاکنون از محمدرضا بایرامی منتشر شده است. همچنین «پل معلق» و «لم یزرع» از کتاب‌های پرمخاطب او در این حوزه به شمار می‌روند که جوایز بسیاری را نیز از آن خود کرده‌اند.

source