این روزها نمایشگاهی متفاوت در خانه تاریخی مینایی در حال برگزاری است که در آن نه تنها با قدمت و تاریخچه خیابان ولیعصر، که به خصوص با محله باغ فردوس و ساکنان آن و اصالت این منطقه زیبای تهران آشنا میشوید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، تهران، کمی بالاتر از میدان منیریه، کوچه کریمیطینت، خانه تاریخی مینایی. این سرراستترین آدرس از خانهای قدیمی است که در هیاهوی مغازههای فروش لوازم ورزشی خودنمایی میکند.
این کوچه با عکسهایی یادگاری از داخل موزه و همچنین جملاتی از کاوه فولادینسب، نویسنده و منتقد، که در وصف شهر آمده، حال و هوایی متفاوت پیدا کرده.
این خانه، یکی از املاک خانمی به نام منیرالسلطنه، یکی از زنان حرمسرای ناصرالدین شاه بوده که پسر سوم او را به نام کامرانمیرزا به دنیا آورده. زنی که مشهور است زیاد کارهای خیر میکرده و اموال فراوانی هم داشته. این خانه 466 متر مساحت دارد و از معماری روسی الهام گرفته اما با معماری ایرانی تلفیق شده. دو سیمرغ یا طاووسی که در بالای نمای عمارت هست، شاهنشین خانه، پنجرههای مشبک و شیشههای رنگی قرینه و اتاقهای تابستانه و زمستانه و طاقچهها و آینهکاریها و حوض قدیمی، همه و همه، نشان از خانهای با اصالت دارد.
نمایشگاهی که این روزها در این موزه بر پاست عنوانش این است: «خیابان؛ باغی به وسعت شهر. روایت پنجم: باغ فردوس»
به محض ورود به خانه، و گذر از دالان اول، به اتاقی در سمت چپ میرسید که روی دیوارهایش گاهشمار شکلگیری خیابان ولیعصر شکل گرفته است:
سال 1300: ساختمان ایستگاه راهآهن تهران، پل امیربهادر، کاخ مرمر، هنرستان موسیقی پسران، شیرخورشید سرخ ایران
سال 1310: میدان راهآهن، هتل و مهمانخانه راهآهن، پاساژ داد، قنادی میهن، مسجد فخریه، دانشگاه افسری، خانه پرفسور یحیی عدل.
سال 1320: ساختمانهای اداری راهآهن، قهوهخانه سنتی آذری، پارک ساعی، آش سیدمهدی، شیرینیفروشی لادن، موقوفات سید احمد سپاهی (لیستر).
و….
این گاهشمار ادامه دارد تا برسد به سال 1400. حالا نوبت آن است که به اتاق دوم بروید و تاریخچه خیابان ولیعصر را از دل کتابها و نامهها بخوانید. مثلا عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» نوشته: «خیابانهای قدیم، عرض و طول و پیاده و سوارهرو نداشت که در آنها درختی کاشته شود. بر فرض، اگر خیابانی مثل خیابان دروازه دوشانتپه (ژاله) و امیریه نسبتا عریض هم بود، آبی نبود که منظما به درختی بدهند. بر فرض آنکه پارهای از صاحبخانهها عنایتی مبذول میداشتند، و درختی میکاشتند، شاگرد خردارها که برای راندن خرهای خود حاجت به چوبدستی داشتند یا بچههای ولگرد که میخواستند اسب چوبی سوار شوند، نهالهای کاشته صاحبخانه را نمیگذاشتند، بزرگ شود….»
حالا با وصف چنین شرایط پیچیدهای، روی همین دیوار، نام خیابانهای مهم در شهرهای مختلف ایران آمده و اهمیت قدمت هرکدام توضیح داده شده. مثلا این که در قزوین خیابان سپه، به عنوان اولین خیابان مدرن ایران در سال 1387 در فهرست آثار ملی به ثبت رسید. این خیابان در دوره صفویه طراحی شده بود و اولین فضای شهری متفاوت برای تردد بود.
بعد از خواندن تمام این جزئیات نوبت میرسد به راهروی کناری که خیابان ولیعصر با مهمترین بناها و ساختمانهایش روی زمین نقش بسته و تعدادی تلفن قدیمی آنجا است که بالای هرکدام یکی از منطقههای مشهور خیابان ولیعصر است. هر تلفن را که بردارید، قصه آن خیابان و منطقه بیان میشود. مثلا: راهآهن، منیریه، میدان ونک، پارکوی، تجریش و…
در خانه هزارتوی مینایی که قدم بزنید، کم کم به بخش جدید میرسید که در دوره جدید نمایشگاهی خانه مینایی، باغ فردوس در آن معرفی شده. باغ فردوس همانطور که این روزها زیبا و باشکوه است، در این نمایشگاه نیز با شکوه توصیف شده: از لحظهای که در خنکای روزهای آخر شهریور، فراشان کاخ همایونی به دستور مهد علیا، از دارالخلافه به شمیران آمدهاند و در مقابل باغ فردوس با لباسهای رسمی در دو صف ایستادهاند. چرا؟ چون محمدشاه قاجار، چند روز قبل در 6 شوال 1264ه.ق در قصر ناتمام محمدیه، در 200 قدمی شمال غربی باغ فردوسی از دنیا رفته و حالا، همه منتظر حضور ولیعهدش در اینجا هستند.
در اتاق بعدی ماجری کشت کوچه، این قرمز زیبای فرنگی در باغ فردوس، آن هم به نقل از کتاب «رجال عصر ناصری» آورده شده: «در آن زمان گوجهفرنگی را در ایران نمیشناختند، و در اغذیه به کار نمیبردند. پدرم که در سالهای 1300-1303 قمری در اروپا میزیست، مقداری تخم سبزی از نوع گوجه فرنگی فرستاده و در نامه خود سفارش کرده بود که در کشت و ازدیاد آن بکوشند….»
اتاق بعدی از اتفاقاتی که در باغ فردوس رخ داده، سخن میگوید. چه کسانی آنجا زندگی کردهاند، چه کسانی باغهایی خریدهاند، چه کسانی آبادش کردهاند و حتی چه کسانی باعث افول آن شدهاند.
در طبقه بالا، مهمانخانه این عمارت را با همان وسایل قدیمی میتوان دید. هنگام ورود به اتاق صدایی پخش میشود و قصه این عمارت و این که آقای مینایی چطور اینجا را خرید، پخش به گوش میرسد.
بعد هم نوبت میرسد به عکسی از چنارهای خیابان ولیعصر که حتی در قاب تصویر هم تماشاییاند.
و بعد، اتاقی که دور تا دور آن پر شده از قصه ساکنان قدیمی و اهالی باغ فردوس. تیم برگزارکننده این نمایشگاه، به سراغ ساکنان قدیمی رفتهاند و از آنها قصههای اینجا را پرسیدهاند و عکسهای قدیمیشان را گرفتهاند و نقشه ذهنی آنها را از این منطقه به تصویر کشاندهاند. مثلا: آقای محمدجواد کدیری، خانم عباسه سالور و… و البته، چون محقق و پژوهشگر معاصر، آقای ایرج افشار هم بخشی از دوران زندگی خود را در باغ فردوس سپری کرده، خاطرات او را هم آوردهاند.
خانه مینایی، خانهموزه ولیعصر هم نام دارد که وحید قاسمی، مدیریت آن را بر عهد دارد. او در روز افتتاح اینجا، و در اهیمت روایتگری در این خانهموزه گفته بود: موزه خیابان ولیعصر، از زمان افتتاح خود در هجدهم مهرماه سال 98، به عنوان یک مرکز فرهنگی و هنری، پنج دوره روایتگری را بر عهده داشته که در هر روایت به بررسی ابعاد مختلف خیابان پرداخته است. هچنین اینجا چند فضای ثابت و چند فضای متغیر دارد که در هر دوره تغییر میکند. این روایتها تا یک سال آینده ادامه خواهد داشت و هدف آن، بازگویی داستانهایی است که میتواند برای آینده خیابان ولیعصر موثر باشد.
شما هم میتوانید برای بازدید از این خانهموزه خیابان ولیعصر (خانه تاریخی مینایی) بالاتر از میدان منیریه، کوچه کریمی طینت مراجعه کنید و یک دنیا قصه بشنوید و متفاوت با همیشه، با بلندترین خیابان تهران آشنا شوید.
source