هفته دفاع مقدس و دهه نخست آبان امسال برای جامعه نویسندگان، محققان و پژوهشگران حوزه ادبیات انقلاب؛ پایداری؛ دفاع مقدس و مقاومت از به یادماندنیترین هفتههای ناب و شیرین تاریخ ادبیات معاصر کشورمان به شمار میرود.
جایی که شش اثر در هفته دفاع مقدس و در آستانه «یومالله سیزده آبان»؛ سالروز تسخیر لانه جاسوسی و روز «مبارزه با استکبار جهانی» یک کتاب با تقریظ مقام معظم رهبری رونمایی شد.
شش اثر مربوط به هفته دفاع مقدس در حوزه ادبیات پایداری؛ مقاومت و دفاع مقدس و تک اثر مربوط به سالروز تسخیر لانه جاسوسی، کتابی با محور تاریخشفاهی در حوزه سندپژوهی و روایتی محققانه و پژوهشگرانه با استناد به اسناد دست اول؛ متقن؛ قابلاتکا، مستند و کمتر بازگو شده در پس گذار بیشاز 45 سال از وقوع اتفاق بزرگی است که در 13 آبان 1358 توسط 300 نفر از دانشجویان «پیرو خط امام» به تسخیر سفارت ایالات متحده امریکا (لانه جاسوسی) منتج شد.
اتفاقی که 444 روز را برای دولت «جیمی کارتر» (رئیسجمهور وقت آمریکا) در مقام التهاب و بخشی از تحقق راستین «گفتمان فرهنگی» انقلاب اسلامی ایران در مسیر آزادیخواهی و ظلمستیزی را نمایندگی میکرد.
رویدادی که بسیاری از دولتمردان و دستاندرکاران دولت «کارتر» در آن دهه آن را به عنوان «رسوایی بزرگ سیاسی» و عاملی برای «خفت تاریخ معاصر امریکا» نامیدند و همان رویداد باعث شد تا جمهوری اسلامی ایران و انقلاب آن در مسیر براندازی رژیم ستمشاهی با محوریت گفتمان مدافعان مظلوم و مقاومان در برابر ظالمان، در تمامی جهان به رسمیت شناخته شود.
کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» که بنا بر گفته نویسندهاش نامی استعاری برای یکی از مهمترین رویدادها و گرانیگاههای تثبیت انقلاب شکوهمند اسلامی به شمار میرود؛ روایتی متکی بر اسناد دست اول؛ بازگو نشده؛ روشنگر و مبین جاسوسی افرادی است که در مقام سفیر و کاردار فرهنگی در سفارتخانه امریکا در ماههای نخست پیروزی انقلاب اقداماتی برای برپایی کودتا جهت ساقط کردن نظام انقلابی ایران را در ذهن میپروراندند.
تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» به قلم محمد محبوبی که از نسل سوم پژوهشگران و محققان حوزه تاریخ معاصر کشورمان با محوریت انقلاب اسلامی به شمار میرود؛ سبب شد تا همزمان با ایام سیودومین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) بر بلندای رسالت راستینش در حوزه معرفی آثار ممتاز، برتر و جریانساز در حوزه کتاب به بهانه بزرگداشت «هفته کتاب و کتابخوانی» به گفتوگویی صریح و بیپرده با محقق، پژوهشگر و راقم سطور کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» بپردازد.
به بهانه این گفتوگو؛ مواردی بر بلندای آسیبشناسی جریان تحقیق و پژوهش در حوزه تاریخ معاصر کشورمان که از مهمترین مؤلفههای مدنظر و ذیل تأکیدات و منویات مقام معظم رهبری در حوزه لزوم بازنمایی تاریخ انقلاب، خاصه معرفی دقیق آن به نسل جدید و جوان به شمار میرود را پاسخگو بود.
کتابی که برخلاف زبان سخت؛ سنگین؛ مطنطن و خشک روایتهای تاریخی، برای ارتباطگیری با نسل جوان امروز انقلاب اسلامی که نگاه، زبان روایت آنها جهانی متفاوت با ادبیات آشنا و کلیشهشده روایتهای تاریخی را میطلبد؛ به قلم راقم سطورش زبانی ساده، روان و سلیس را برگزیده است.
همچنین این گفتوگو بهانهای شد برای لزوم تطبیق سنجش میان شیوه فعالیت محققان نسل دوم و سوم انقلاب با کسانی که آن روزها؛ ماهها و سالهای نخست انقلاب شکوهمند اسلامی را دیده، زیستهاند و قلمشان را در مقام نگارش و ثبت روزگار برای مخاطب زمانه خود و نه امروز گردانده و چرخاندهاند!
همچنین یکی دیگر از منویات مقام معظم رهبری در حوزه لزوم «روایت اول» درباره تاریخ انقلاب و نیز صدور ادبیات انقلاب در راستای تحقق رسالت «جهاد تبیین» از دیگر مؤلفههایی بود که بر بلندای این گفتوگو با محمد محبوبی استوار شد. حاصل این گفتوگوی صریح و بیپرده در ادامه از خاطرتان میگذرد.
ایکنا- آقای محبوبی مسئله ثبت؛ مکتوب کردن و بازنمایی تاریخ معاصر کشورمان خاصه با محور آنچه که در مسیر انقلاب شکوهمند اسلامی؛ پیروزی و استمرار آن تاکنون به وقوع پیوسته؛ از مبانی و مولفههایی است که از یکسو مدنظر و تاکیدات مقام معظم رهبری و ازسوی دیگر نیاز اصلی جامعه و نسل امروز برای شنیدن، آشنایی و افزایش آگاهی آنها به شمار میرود. این مهم به ویژه با رویکرد مخاطبان نسل سوم انقلاب، مخاطبانی که آن روزها را ندیدهاند از اهمیت دوچندانی برخوردار است. عیارسنجی شما در حوزه پژوهش و تالیف از دو ُبعد «کمیت» و «کیفیت» آثار منتشر شده و در دسترس، مبتنی و متاثر از تاریخ معاصر کشورمان و انقلاب اسلامی چیست؟
با در نظر گرفتن گذار و بازه بیش از 45 سال از انقلاب شکوهمند اسلامی در حوزه مطالعات تاریخ معاصر ایران در نگاهی کلان میتوان مدعی انجام کارهای مختلف و متعددی تا امروز بود. با اتکا به جمیع آثار انجام شده در این حوزه میتوان گفت که از منظر «کمیت»، آسیبی در این حوزه وجود ندارد و شاهد کمبودی نیستیم؛ اما به لحاظ «کیفیت» با نگاهی مبتنی بر انصاف باید بر این نکته تأکید کرد که نیازمند کار مجدانه بیشتری هستیم.
با نگاه امروز میتوان اذعان داشت بسیاری از اتفاقها، رویدادها، رخدادها و مسائلی که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی برای نسل آن روز بدیهی بهنظر میرسید؛ برای نسل امروز منطبق بر همان دیدگاه نیست. به عبارت سادهتر الزامی بر این مهم وجود ندارد که نسلهای جدید دارای همان دیدگاه نسلهای گذشته باشند.
روی دیگر مسئله آن است که با مداقه و پژوهش در حوزه کارهای پژوهشی با محور تاریخ انقلاب که تا به امروز صورت گرفته میتوان مدعی بود که در بطن و متن اغلب آن آثار کمتر به پرسشها و ابهامهای نسل معاصر توجه شده است! پس اگر عیارسنجی ما بر مدار «کیفیت» و نه «کمیت» آثار پژوهشی در حوزه تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی کشورمان استوار شود میتوان گفت که امروز بیش از هر زمانی نیازمند تولید آثار بهروز، متناسب، با دقت و اتکا به استنادات برای مخاطبان امروز هستیم.
پس واضح است که با چنین نگرش و استدلالی نیازمند کار بیشتری در حوزه مطالعه، پژوهش و روایت تاریخ معاصر کشورمان برای نسل امروز جامعه هستیم.
ایکنا: پیشتر در گفتوگویی به این مسئله اشاره کردید که از میان قریب به 300 دانشجوی پیرو خط امام که در تسخیر لانه جاسوسی نقش داشتند کمتر از انگشتان یک دست به ثبت و مکتوب کردن خاطرات آن زمان پرداختهاند. به اعتقاد شما دلیل این امر مدلول چیست؟ آیا مسئله فقر پژوهش را به عنوان یکی از چشماسفندیارهای حوزه تولید آثار مبتنی بر تاریخ معاصر کشورمان میدانید یا شما دلایل دیگری بر میشمارید؟
پیش و بیش از هر چیز باید به این مسئله توجه ویژه داشته باشیم که توجه به «روایت مکتوب» از اساس در بنیان و فرهنگ جامعهای مانند جامعه ایران با اتکا به فرهنگ شفاهی جاری و ساری در آن چندان جایی نداشته و ندارد.
با نگاه به شخصیتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بازیگران گوناگونی که در عرصههای مختلف کشور ایفاگر نقشهای متعدد و گاه اثرگذار بودهاند؛ یا حتی با نگاهی کلانتر و در سایه ارجاع به خود به وضوح در مییابیم که اغلب آنها و ما در فرهنگ جامعهای مانند ایران به گونهای رشد یافتهایم که از دوران کودکی و مدرسه عادت به نوشتن نداشته و نداشتهایم.
از همین روی خاطرات ما؛ چه «خاطرات فردی» و چه «خاطرات نسلی» در قالب فرهنگ شفاهی؛ گپوگفت؛ گعدههای دورهمی و گفتوگوهای حضوری شکلگرفته و منتشر شده است. این برخلاف تعلیماتی است که در جوامع غربی وجود دارد. تعلیمات و فرهنگی که به واسطه آنها شاهدیم بسیاری از شخصیتهای سیاسی در آن کشورها خاطرات خود را ثبت کرده و یا یادداشتهای روزانهای را قلمی کردهاند.
برای برطرف ساختن این آسیب بیش از هر زمانی نیازمند مراکزی هستیم که وظیفه آنها وظیفه آنها ثبت و ضبط روایت تاریخ بهویژه تاریخ شفاهی هستیم. دستگاههایی که با جدیت بیشتری در صحنه حضور پیدا کنند و این خاطرات را از اشخاص و بازیگرانی که در آن سالها؛ سالهای نخست انقلاب نقشآفرینیهای رنگارنگ، متنوع و جریانسازی داشتهاند را ثبت کنند.
بههمین سبب بهنظر میرسد که یکی از خلأهای حوزه تاریخپژوهی با محوریت تاریخ معاصر کشورمان اتکای روایتهای تاریخی بر سنت شفاهی و عدم مکتوب کردن آنها از سینه و لسان افرادی است که میراثدار روایتهای تاریخ آن روزها، ماهها و سالهای نخست انقلاب هستند. افرادی که هنوز در قید حیاتند و باید میراث و گنجینه تاریخی آنها در قالب ثبت تاریخ معاصر انقلاب با حضور دستگاههای ذیربط، متعهد و متخصص در این حوزه ضبط و گردآوری شود.
به ویژه در حوزه ثبت و ضبط اتفاق بزرگ، تاثیرگذار و جریانسازی که در تاریخ نخستین روزهای انقلاب شکوهمند اسلامی «دانشجویان پیرو خط امام» با آن اقدام متهورانه و شجاعانه خود در تسخیر لانه جاسوسی ایفا کردند و در تاریخ سرزمین انقلابی و اسلامی ایران نقش پررنگی ایفا کردند.
خلاء چنین اقداماتی در این حوزه بیش از پیش به چشم میخورد. آنچنان که شاهدیم تا به امروز از جمیع قریب به 300 دانشجویی که در تاریخ معاصر کشورمان آن روز بزرگ و باشکوه یعنی «تسخیر لانه جاسوسی» را برعهده داشتند؛ کمتر از انگشتان یک دست کار ثبت و ضبط روایت تاریخی آنها صورت گرفته و جالب است که کارهایی صورت گرفته اغلب بر عهده قلم خود آن افراد بوده و کمتر شاهد حضور دستگاهها و نهادهای مرتبط و دارای کارویژه مشخص در این حوزه برای ثبت خاطرات آنها در قبال تاریخ شفاهی و ادامه مکتوب و مستد کردن تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی در آغازین روزها و ماههای فعالیت و حیات آن هستیم.
ایکنا- با توجه به اهمیت ثبت و ضبط تاریخ آنِ اکنون به عنوان فرضی مهم و اصلی غیرقابل خدشه برای هر اهل اندیشه و مداقهای در جوامع که به آن اشاره داشتید؛ صریح و ساده میپرسم آقای محبوبی؛ عدم ثبت و ضبط آنچه که با محوریت تاریخ معاصر کشورمان شناخته میشود چه آسیبها و زیانهایی را میتواند برای نسل فردای کشور با خود به همراه داشته باشد؟
تاریخ هر کشور به واقع آیینه عبرتی از گذشته آن دیار و سرزمین به شمار میرود. تاریخی که ناظر به آینده است و برای اصلاح مسیر جوامع در آینده و بهرهبرداری برای تعیین مسیر صحیح گام برداشتن برای توسعه و تعالی آن کشور دارای کارویژه برجستهای است.
زمانی که هر جامعه و سامانی توجهی به تاریخ خود و بر اهمیت سپردن این چراغِ راه برای پیمودن مسیر نسل امروز و فردای آن جامعه اشرافی نداشته باشد و نتواند از درسها و اتفاقهایی که در گذشته افتاده درس بگیرد؛ بیتردید محکوم به تکرار تجربههای تاریخی خواهد بود. به تعبیری بیتوجهی از عبرت گرفتن از آنچه که در گذشته بر بلندای تاریخ آن دیار و جامعه به وقوع پیوسته است.
درست بر همین راستا و به سبب همین ضرورت است که تاکید دارم هر فردی در جامعه اگر شاهد اتفاقات ناخوشایند و خوشایندی در تاریخ سرزمین خود است اگر توجهی ویژه بر ثبت؛ ضبط؛ مکتوب کردن روایت و نضج آنها داشته باشد در آموزش، عبرت تاریخ و درس دادن نسلهای فردای خود سهم والا و بالایی را ایفا کرده است. مهم و انجامی که سبب میشود تا نسلهای آینده به ویژه در حوزه خطاها و اشتباههای تاریخی، بار دیگر دچار تکرار تجربه تلخ اتفاقات گذشته نشوند.
نباید فراموش کرد که خروجی اثر آنها در ثبت و مکتوب کردن حافظه تاریخی زمانه خود سبب میشود تا نسل بعدی و فرداها در همین مسیر، یعنی ثبت اتفاقهای تاریخی عهد و زمانه خود برآیند تا مسیر گام برداشتن نسلهای آینده برای اصلاح و قوام جامعه و فرهنگ خود به اثری نهایی و خروجی غاییِ منتج به تجربههای مفید برای نسلهای فردا بدل شود. این یعنی درخشش؛ تلالو و تعالی نسلهایی که میراثدار تاریخ گذشتگان خود هستند.
ایکنا- مقام معظم رهبری در حوزه تأکید بر جنگ ترکیبی؛ جنگ شناختی و همچنین بیانیه جهاد تبیین بر لزوم «روایت» اول تأکید فرمودهاند. روایتی که اگر ما آن را انجام ندهیم، دشمنان در مسیر قلب حقیقت و حقانیت تاریخ انقلاب دست به قلم خواهند بُرد و بخشی از انحراف فکری جوانان جامعه و آیندهسازان کشور را رقم خواهند زد. شما در مسیر کار تحقیقی و پژوهشی در کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» با محوریت آنچه که به تسخیر لانه جاسوسی منتج شد از چه منابع و شیوههایی استفاده کردهاید تا روایت اول و متفاوت از حادثهای به مخاطب امروز ارائه دهید که غربیها پیشتر آثار مختلفِ مکتوب و حتی سینمایی با محوریت این موضوع را تولید کرده و به مخاطب ایرانی و جامعه جهانی ارائه دادهاند؟
تلاش من در کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» بر آن بود تا سقفِ حداکثر موجود از منابعِ دست اول در تدوین این کتاب بهره ببرم.
منظورم از منابع دست اول منابعی است که در قامت قیاس اسناد از آنها به عنوان مواد خام در حوزه روایت تاریخپژوهی نام برده میشوند. یعنی اقداماتی که انجام و مکتوب کردن آنها به تنهایی در دسته اسنادی قرار میگیرند که در لحظه به ثبت رسیدهاند.
مانند اسنادی که در بایگانیهای مختلف کشور یا کشورهای دیگر در مراکز و سازمانهای آرشیوی آنها وجود دارد، حفظ و نگهداری میشود.
دسته دیگر در حوزه منابع دست اول به روزنوشت اشخاص و بازیگرانی باز میگردد که در صحنه وقوع آن اتفاق تاریخی حضور داشتند.
به عنوان نمونه میتوانم به یادداشتهای روزانه مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی اشاره کنم که در این رده دستهبندی میشوند. اینها اسنادی هستند که شخصیتهای سیاسی هرروز آنها را ثبت میکردند و بعدها این ثبتِ خاطراتِ روزانه در قالب مجلدی واحد به چاپ رسیده است. اسنادی که حالات؛ روحیات؛ اندیشهها؛ باورها؛ احساسها و وقایعی که هر روز در بخشی از زیست آن شخصیت اثرگذار و بازیگر جریانساز در تاریخ معاصر کشورمان به وقوع پیوسته یا وجود داشته توسط خود آن فرد ثبت شده و انتشار آنها در قالب مجلدی واحد بازتاب و بازنمایی از وقایع روزگار زیست آن فرد و بازگیر اثرگذار را در اختیار مخاطب امروز قرار میدهد.
مورد دیگری که در دسته اسناد دسته اول طبقهبندی میشود اما ارزش سندی پایینتری دارند به بیان خاطرات بازمیگردد. به ویژه خاطراتی که بعدها کار ثبت و ضبط آنها در مسیر بیان خاطرات آن فرد مذکور صورت میگیرد.
به عنوان نمونه اگر امروز یکی از دانشجویان خط امام در مسیر ثبت خاطرات خود از آن اتفاق بزرگ (تسخیر لانه جاسوسی) به ثبت خاطراتش بپردازد؛ این خاطرات با فاصله 45 سال به ثبت رسیده است. به همین سبب آن تازگی، طراوت و حضور ذهن برای آن فرد راوی در بیان جزئیات آن خاطرات وجود ندارد؛ اما با این حال این دسته از اسناد نیز به عنوان منابع دست اول ردهبندی میشوند.
وقتی پژوهشگر و محققی در مسیر کار خود از چنین دست از منابع برای نگارش کتابی تاریخی بهره ببرد، اثر خروجی و نهایی دارای اتقان و اعتبار بالایی به نسبت آن فرد محققی است که بر روی منابعی کار کرده که جزء منابع دست دوم شناخته میشود. منابعی که آن محقق از تحلیلها و نوشتههای اشخاص دیگر در مسیر کار تحقیقی و مکتوب کردن اثر خود بهره برده است.
ایکنا- اغلب در کتابهایی مبتنی بر روایتهای تاریخی، خاصه با محوریت تاریخ معاصر کشورمان و آثار تاریخ پژوهی، شاهدیم که اکثر این آثار از نثری کلیشهشده و وامدار روایت زبانی مطنطن، سنگین و سخت روایت تاریخی در ارائه متن و مفهوم مورد نظرشان به مخاطب هستند. مدافعان این نگاه؛ چنین زبانی را الزامی بر اهمیت جایگاه تاریخ برای مخاطب برمیشمارند؛ اما زبان نگارش شما در «ایستگاه خیابان روزولت» زبانی روایی است و گاه شانه به جهان ادبیات داستانی میزند. دلیل انتخاب این زبان و لحن چیست؟ نوعی خطشکنی است؛ نوعی انتقاد به زبان اغلب آثار در این نوع و گونه آثار تاریخپژوهشی است یا دلایل دیگری دارد؟
اصلیترین مسئلهای که در حوزه «کتابهای سندپژوهی» باید بر آن توجه ویژهای داشت تکیه و توجه به آثاری است که از منابع دستِ اول که در پرسش پیشین به آنها اشاره کردهام در مسیر تدوین خود بهره بردهاند.
در کنار این مهم باید به این مسئله نیز اذعان داشت که زبان سند؛ زبانی خشن، خشک، اداری و سختفهم است و دریافت آن برای عموم مخاطبان به ویژه اشخاصی که با ادبیات نگارشِ سند آشنایی کمتری دارند ممکن است با مشکلاتی همراه باشد.
وقتی محقق و پژوهشگر میخواهد از این مواد اولیه برای نگارش اثر خود استفاده و آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد؛ ممکن است زبانِ اثر او به سبب بهره بردن از زبانِ سند در مکتوب نهایی و پژوهشی او به سمت سخت و خشک شدن و عدم انعطافناپذیری زبان یا آنگونه که در طرح این پرسش اشاره داشتید به سمت زبانی سنگین و مطنطن حرکت کند.
با این رویکرد اگر هدف اولای آن محقق این باشد که اثر نهایی، خروجی قلم و کتاب او در حوزه کار تحقیقی و پژوهشی با محور روایت تاریخ معاصر کشور آن هم مبتنی بر امر سندپژوهشی برای عموم مردم قابل درک، خواندن و دریافت مفهوم باشد؛ در این مسیر آن محقق و پژوهشگر موظف است تا این زبانِ سخت و خشن اسناد را نرم کرده؛ تیزیهای آن را بگیرد و به اصطلاح سنبادهای به آن زبان اسنادی بزند تا کتاب و اثر نهایی او برای روایت و خوانش عموم افراد به اثری با زبانی روان و سلیس بدل شود. زبانی که خستهکننده و آزاردهنده نباشد و خواننده در مرور و قرائت بخشهای مختلف و متنوع آن دچار دشواری و گرفتاری نشود.
علت اصلی که تلاش کردم در کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» به سمت زبانِ روایی و نه زبان خشکِ تاریخی حرکت کرده و قدم بردارم بر اساس دلایلی است که به آنها اشاره کردم. هدفم آن بود به واسطه این اثر بتوانم دامنه گستردهتری از مخاطبان را در قامت خیل همدلان با این اثر تاریخی و پژوهشی بر بلندای یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر کشورمان قرار دهم.
ایکنا- آقای محبوبی در قالب گفتوگوهای گذشته خود با محوریت دلیل گام نهادن و هدفتان از تقریر «ایستگاه خیابان روزولت» را بیان کردهاید. قصد تکرار آن پرسشها را ندارم اما از صحبتهای شما و هدفی که پیش از این ترسیم کردهاید وام میگیرم و به این نکته اشاره میکنم که جریانشناسی حوزه پژوهش میان نسل دوم و نسل سوم نویسندگانی که در این حوزه قلم میزنند را چگونه ارزیابی میکنید؟ درحقیقت عیارسنجی شما از فعالیت نسل جدید نویسندگان و پژوهشگران کشورمان با محوریت تاریخ معاصر انقلاب چیست و چه تفاوتی میان آنها و نویسندگان نسل اول پیشین این حوزه میبینید؟
مهمترین تفاوتی که امروز بین نویسندگان نسل جوان که در حوزه تاریخ معاصر؛ چه تاریخ سیاسی، چه تاریخ فرهنگی یا حوزههای دیگر مشغول فعالیت هستند با نسلهای گذشته محققها و پژوهشگران عرصه تاریخ وجود دارد آن است که نویسندگان محقق و پژوهشگر نسل امروز افرادی هستند که آن وقایع تاریخی اوایل انقلاب و سالهای قبل از آن را یا درک نکرده و یا سن بسیار کمی هنگام وقوع آن اتفاقها داشتهاند و در جریان متن و بطن آن رویداد تاریخی به شکل مستقیم به عنوان شاهد و ناظر حضور نداشتند.
پس طبیعی است که ذهنیت، خاطره و حافظه جمعی آن نسل پژوهشگران و محققهای گذشته در ذهن نسل نویسندگان جوان امروز وجود ندارد. به همین سبب نویسندگان نسل دوم و بهویژه نویسندگان نسل سوم انقلاب در قامت نویسندگان محقق و پژوهشگرانی قرار میگیرند که با نگاه نقادانه و آزاداندیشانهتری به مسائل نگاه میکنند.
این مهم باعث میشود تا نسل دوم و به ویژه سوم پژوهشگران حوزه تاریخ معاصر کشورمان به ویژه آنهایی که در حوزه تاریخ انقلاب دست به قلم پژوهش محور و متکی بر تحقیق میبرند به نسلی بدل شوند که زوایایی را از اتفاقات تاریخی آن دوران ببینند که از منظر نسل گذشته ممکن است که به شکل کامل موارد و اتفاقهایی زوایای بدیهی باشد. رویدادهایی که نیازی به صحبت، روایت یا ثبت و ضبط آنها به هیچوجه در آن دوران وجود نداشت؛ اما آن زوایا از دیدگاه و منظر نویسندگان نسل جدید نه تنها بدیهی نیست که از قضا مسائلی دارای اهمیت ویژه و قابل مداقه است.
به بیان سادهتر نسل امروز قلم و نگاه پژوهش محور و مداقهگر خود را بر گوشهها و زوایایی از تاریخ معاصر انقلاب اسلامی استوار میکنند که آن رویدادها به سبب بدیهی بودن در اوایل انقلاب از دید پژوهشگران آن زمان دور و پنهان مانده است. همین اتفاق به ظاهر ساده اما مهم سبب میشود که برخی از موارد عنوان شده در کارهای نویسندگان نسل جدید محققان و پژوهشگران حوزه تاریخ انقلاب به آثاری قابل بحث میان عموم مخاطبان و متخصصان این حوزه بدل شود.
پس طبیعی است که چون بخشی از خوانندگان این آثار را همین نسل جدید و نسلی که در آینده به این جامعه اضافه خواهند شد تشکیل میدهند؛ اندیشه، فضای فکری و نوع نگرشی که خوانندگان نسل جدید دارد به نگاه؛ دیدگاه؛ اندیشه و بینش نویسندگان نسل جدید نزدیکتر باشد. به تعبیری میتوان گفت که نسل امروز و فردا پیشفرضهای مشترکی نسبت به نویسندگان جوان، محققان و پژوهشگران امروز به نسبت پیشینیان دارند. چرا که جهان زیست آنها از حوزه فکری و معنایی جهانی با اشتراکات فراوان به نسبت دهههای پیش به شمار میرود.
این سبب میشود که نویسندگان نسل جدید به راحتی پاسخگوی ابهامات مخاطبان نسل امروز و یا افرادی باشند که در نسل بعدی به عنوان مخاطبان آثار ادبیات تاریخی و معاصر امروز کشورمان به جمیع خوانندگان این دسته از آثار افزوده میشوند.
ایکنا- به عنوان پرسش پایانی جناب محبوبی؛ یکی از مؤلفههایی که مقام معظم رهبری بارها بر آن تأکید فرمودهاند خاصه با محوریت ادبیات انقلاب در هر شاخهای از آن، از جمله تاریخ انقلاب؛ لزوم جهانی شدن این آثار است. به قطع مسئلهای به نام ترجمه آثار و صادرات این آثار به بازارهای جهانی کتاب هموارکننده این مسیر و عامل محقق سازنده فرمایش مقام معظم رهبری در این عرصه به شمار میرود. رویکرد شما نسبت به ترجمه و صادرات این دست از آثار تاریخ پژوهشی نویسندگان کشورمان چیست؟ با توجه به اینکه میدانیم بازارهای جهانی کتاب نسبت به آثاری که با محوریت ادبیات انقلاب؛ پایداری؛ مقاومت و دفاع مقدس به قلم نویسندگان ایران نگاشته شده و حتی ترجمه شدهاند را بهسختی میپذیرند. از زاویه دید شما راه ورود به این بازارها بر بلندای کتابهایی مانند «ایستگاه خیابان روزولت» چیست؟
مسئله ترجمه کتاب به زبانهای دیگر کاری کاملاً کارشناسی، تخصصی و مجزا از فضای پژوهش به شمار رفته و شناخته میشود. شاید پاسخ این پرسش را باید کارشناسان و متخصصان حوزه ترجمه ارائه دهند؛ اما در مقام ارائه پاسخ به این پرسش شما میتوانم بگویم ناشران و مترجمان بومی کشورهای دیگر باید دست به ترجمه آثار تولید شده در میان آثار قلمی شده توسط نویسندگان ایرانی در هر حوزهای از جمله تاریخ معاصر انقلاب بزنند؛ نه آنکه ناشری ایرانی با یک مترجم ایرانی و آشنا به زبانهای دیگر مانند انگلیسی، عربی، فرانسوی، ایتالیایی و دیگر زبانهای زنده دنیا مانند چینی و روسی کار ترجمه را انجام دهند و تازه کار ارسال اثر ترجمه شده توسط خود را به کشورهای دیگر برعهده گیرند.
منظورم آن نیست که صادرات آثار مکتوب و ادبی از این جنس یا دیگر گونههای ادبی کاری بیمعنا به شمار میرود؛ اما اتفاقی است که فایده و سود کمی برای کشورمان دارد. چرا که ملاحظات کشور مقصد ممکن است در کشور مبدأ مورد توجه واقع نشود.
یعنی مترجمی که از کشور ما کار ترجمه اثر فارسی را به زبان دیگر انجام میدهد ممکن است آن آشنایی لازم با جامعه مخاطبان مقصد در حوزه بینش و نگرش خود آنها را نداشته باشد. پس طبیعی است که بهتر آن است که اگر قرار بر این شده تا اثری از نویسندگان کشورمان به عنوان مثال به زبان فرانسه ترجمه شود، ناشری فرانسوی امتیاز کتاب ما را بخرد و مترجمی فرانسوی که آشنا به زبان فارسی و به ویژه زبان مقصد (فرانسوی) است دست به کار ترجمه اثری از نویسندگان ایرانی بزند. نه آنکه مترجمی ایرانی دست به ترجمه اثری از نویسندگان کشورمان به زبانهای مختلف ازجمله فرانسوی بزند!
کتاب پُرکننده خلاءهای تبلیغاتی
تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» به قلم محمد محبوبی؛ 9 آبان امسال طی مراسمی در مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی با حضور نویسنده کتاب، کارشناسان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران و جمعی از فعالان واقعه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران برگزار شد.
مقام معظم رهبری بر کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» چنین تقریظ فرمودهاند:
«بسمهتعالی
ـ این، گزارشی متقن و پرفایده از یک حادثه مهم در تاریخ انقلاب یعنی تسخیر لانه جاسوسی در سال ۵۸ است.
این کتاب پُرکننده یکی از خلاءهای رسانهای و تبلیغاتی ما است. ما به جنگ روایتها در پیکارهای جهانی توجه لازم را نکردهایم و دشمنان و بدخواهان ما از غفلت ما بهره برده و بسیاری از حوادث را وارونه نشان دادهاند.
باید از نویسنده این کتاب و تلاش ارزشمندش قدردانی شود به خاطر اقدام هشیارانهاش در این عرصه مهم. نثر کتاب روان و رسا و تحقیق و تحلیلهای آن منطقی و صادقانه و قانعکننده است.
ـ نام انتخاب شده برای کتاب عالی است.
مهر ماه ۱۴۰۳»
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام
source