به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، «محفل» ویژهبرنامه قرآنی صداوسیماست که بهمناسبت حلول ماه مبارک رمضان این روزها از شبکههای سه و قرآن سیما پخش میشود.
«سید محمدحسین هاشمی گلپایگانی» تهیهکننده این برنامه و اجرای آن برعهده «رسالت بوذری» است.
حجتالاسلام و المسلمین «غلامرضا قاسمیان» استاد حوزه و دانشگاه، «احمد ابوالقاسمی» قاری بینالمللی کشورمان، «حامد شاکرنژاد» قاری بینالمللی کشورمان، «سید حسنین الحلو» قاری عتبه عباسی (ع) و «سید جلال معصومی» قاری بینالمللی میزبانان این فصل برنامه محفل هستند.
یکی از میهمانان «محفل»، «سیده زینب نصرالله» دختر شهید «سید حسن نصرالله» دومین دبیرکل شهید حزبالله لبنان بود.
همیشه در فراق بودیم
دختر سید مقاومت، در ابتدای سخنانش به شرایط ملاقات با پدرش اشاره کرد و گفت: «طبیعتاً بعد از جنگ سیوسه روزه با توجه به شرایط موجود، فضای امنیتی خاصی برای آقا سید ایجاد شد؛ حتی قبل از جنگ تموز (جنگ سیوسه روزه) هم ایشان بهصورت محدود به خانه میآمدند، اما بعد از جنگ، خانواده ما باید هزینهای پرداخت میکرد و آن، محرومیت خانواده از دیدار و ملاقات با پدر بود.
ما هر چند ماه یک بار با سید دیدار داشتیم و ساعتهای دیدار هم کم بود؛ یعنی چیزی حدود سه یا چهار ساعت و این هم تنها بهدلیل مشغله ایشان نبود؛ بلکه شدیداً نسبت به همکاران و محافظان خود مراعات میکرد و نمیخواست به آنها فشار بیاید و مجبور شوند زمان زیادی را منتظر ملاقات آقا سید با خانوادهاش بمانند و این به قیمت ندیدن خانواده تمام میشد.
این ساعتهایی که کنار پدرم بودیم، فقط شاید قسمت کمی از فراق و دوری چندماهه ما را جبران میکرد و اگرچه آن ساعات بهسرعت میگذشتند، اما باعث تجدید روحیه همه ما میشدند و از دیدار و سخنانش خوشبخت بودیم.
همانطور که سید را از قاب تلویزیون مشاهده میکردیم، حضورش او میان خانواده هم مفید و صحبتهای او هم سرشار از پند بود.
پدرم دائماً احوال ما را جویا میشد و ما هم جویای احوال او بودیم. خیلی اوقات از او سؤالاتی را میپرسیدیم و موضوعاتی را مطرح میکردیم که غالباً دینی و اخروی بودند و در بسیاری از مواقع هم پدرم، خودش آغازکننده طرح چنین مسائلی بود؛ به طوری که افراد جذبشان میشدند.
حتی زمانی که امکان ملاقات با وی میسر نبود، در مواجهه با هر مشکلی و در هر موقعیتی با او در تماس بودیم؛ حتی در نامگذاری فرزندانمان با ایشان تماس میگرفتیم و از ایشان میخواستیم که تصمیم بگیرند و خیلی علاقهمند بودیم که سید راهنمای ما در امور دنیوی و اخروی ما باشد.
وی در ادامه در پاسخ سؤال سید حسنین که از او پرسید «چه اسمهایی مورد علاقه جناب سید بودند؟» گفت: نام مورد علاقه ایشان همیشه فاطمه بود و اگر در خانه کسی به نام «فاطمه» بود، بعدی «زینب» بود.
پس از آن، بعد از ذکر نام حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در برنامه حامد شاکرنژاد به تلاوت سوره مبارکه «کوثر» پرداخت.
شهید نصرالله بیننده محفل بود
در ادامه سید حسنین از زینب نصرالله پرسید که آیا آقا سید برنامه محفل را میدیدید؟ چیزی از آن شنیده یا قسمتی از آن را دیده بود؟ و او در پاسخ گفت:
بله؛ پدرم برنامه «محفل» را از شبکه ایرانی و همچنین از شبکه المنار دنبال میکرد. آقا سید خیلی از مشاهده برنامه خوشحال میشد، چون همهچیز آن به قرآن ارتباط پیدا میکرد؛ یعنی قرآن بهزیبایی تلاوت میشد و شما را نوآور و خلاق میدانست.
علاوه بر قرائت قرآن، روح حاکم در برنامه دقایقی ما را میخنداند و دقایقی هم میگریاند. این روحیه و بهخصوص تقارن برنامه با ماه مبارک رمضان باعث میشد این برنامه را جهت شنیدن و البته خواندن قرآن دنبال کنیم؛ در حالی که غرب در حال تلاش برای ایجاد یک جریان فرهنگ متفاوت از فرهنگ اسلام هست و به همین جهت پدرم خواست امسال از شبکه «المنار» بخواهد که این برنامه را همزمان با ایران در لبنان پخش کنند.
در ادامه سید جلال معصومی آیات پایانی سوره مبارکه «فجر» را تلاوت و آنها را به روح مطهر شهید نصرالله هدیه کرد.
شهید «حاج حسن قصیر»
زینب نصرالله در ادامه به نقش همسرش در حزبالله و مبارزه علیه رژیم صهیونیستی تا شهادت اشاره کرد و گفت: همسرم «حاج حسن قصیر» از خانواده شهید «احمد قصیر» از اولین فاتحان راه شهادت بود که روز شهادت وی در ۱۱ نوامبر به روز شهید نامگذاری شد.
حاج حسن از خانوادهای اهل جهاد و مقاومت بود که شهیدانی را تقدیم کرد که آخرین آنها همسرم حاج حسن بود که در مجموع پنج شهید شدند. از ابتدای جوانی در خیل مجاهدان بود که با شجاعت بهسمت موقعیتهای خطرناک حرکت میکرد و پیشتاز خط مقدم جبههها بود. قبل از آزادسازی مناطق در موقعیتهای بسیاری در مناطقی حضور داشت که نظامیان اسرائیل هم در نزدیکی آن مکان حضور داشتند.
ممکن است شما هم این صحنه را مشاهده کرده باشید که شهید قصیر سلاحی را به جناب سید تقدیم میکند و جناب سید هم سلاح را بالا برده و به شهید قصیر میگوید که اکنون همه جبروت اشغالگران زیر پای توست.
کسانی که رهروان سید مقاومت بودند، تکلیف خود را در سراسر نقاط مختلف برای رسیدن به درجات بالاتر معنوی انجام میدادند؛ شاید عشق خاص حاج حسن به سید مقاومت، نه بهعنوان پدرم؛ بلکه بهعنوان رهبر او را تا جایی رساند که تنها پنج روز بعد از شهادت پدرم به شهادت رسید.
آه از غمی که تازه شود با غم دگر
پس از آن، زینب نصرالله به این نکته اشاره کرد که: با شهادت آقا سید در ابتدای جنگ، حکمتهای الهی به ما آموزش داده شد. شهادت آقا سید از اندوه خانواده شهدا کم کرد. بعضی خانوادهها، دو یا سه شهید دادند همه کسانی که با من حرف میزدند و صحبت میکردند، میگفتند که مصیبت شهادت آقا سید حسن، مصیبت و غم ما را در از دست دادن بچههایمان از یادمان برد وای کاش خودمان، همسران و فرزندانمان جانمان را فدا میکردیم و جناب سید زنده میماند و البته حال من هم بعد از شهادت همسرم همینطور بود، چون شهادت پدرم، داغ شهادت همسرم را برای من کمرنگ کرد.
خدا را شاکر و سپاسگزاریم؛ همانطور که جناب سید زمانی که پسرش سید هادی شهید شد، خداوند را بهخاطر نعمتهای بزرگش شکر کرد؛ یعنی شهادت را از مصادیق نعمتهای عظیم الهی میدانست؛ ما هم همینطور و خدا را شاکریم که عاقبت جناب سید و همسرم ختم به شهادت شد.
پس از آن میزبانان «محفل» به تلاوت آیاتی چند از قرآن کریم پرداختند. احمد ابوالقاسمی آیه ۲۱ سوره «طور» و حامد شاکرنژاد نیز آیات ۱۶۹ و ۱۷۰ سوره «آل عمران» را تلاوت کردند.
خطر شهید نصرالله بیشتر برای دشمن صهیونیستی بیشتر از سید حسن نصرالله است
پس از آن حجتالاسلام و المسلمین قاسمیان به بیان نکتهای پرداخت و گفت: ما قائل نیستیم که سید حسن نصرالله را از دست دادیم. آیات ۱۶۹ و ۱۷۰ سوره «آل عمران» دارند بهصراحت میگویند که شهدا نمردهاند؛ بلکه زنده هستند «بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ/ بلکه زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند»
ما فکر میکنیم که این، بهگونهای دلداری است، اما در آیات بعد آمده است که این دلداری نیست. در آیه بعد آمده است «فَرِحینَ بَما آتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ/ به چیزی که خدا از فضلش به آنها داده است، خوشحالند» خودِ سید در اعلیعلیّین در محضر امام حسین (علیهالسلام) است.
بعد از آن نیز آمده است «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنونَ/ به کسانی که بهدنبال ایشانند، ولی هنوز به آنها ملحق نشدهاند، مژده میدهند که نه ترسی بر آنهاست و نه غمی خواهند داشت.» دارد آنجا لشکرکشی میکند. دست شهید در آنجا بازتر شده و تمام خوف و حزنی که در دل لشکر زمینی او میتوانست داشته باشد، دارد کار میکند؛ یعنی با دست بازتر خوف و حزن را برمیدارد.
دارد بشارت میدهد که اتفاقاً فضل خداست و همه لطف خدا هستند و خدا اجر مؤمنین را ضایع نمیکند. شهید سید حسن نصرالله امروز برای رژیم صهیونیستی، بهمراتب خطرناکتر از سید حسن نصرالله است.
هم گفتهاند به کسانی که شهید شدهاند، مرده نگویید «وَ لاتَقولوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللهِ أَمواتٌ/ و به آنان که در راه خدا کشته میشوند، مردگان نگویید» (بقره/ ۱۵۴) و هم میگویند فکرش را هم نکنید «وَ لاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ أَمواتاً/ و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند» (آل عمران/ ۱۶۹)
به همین خاطر، ما ضمن اینکه به شما، فرزندان شهدا افتخار میکنیم، ولی واقعاً قائلیم که سید حسن نصرالله در جمع رزمندگان مقاومت، بیشتر و پیشتر دارد میدرخشد.
پس از آن حامد شاکرنژاد به تلاوت آیه ۱۷۱ سوره «آل عمران» پرداخت. «یَستَبشِرونَ بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ وَ أَنَّ اللهَ لا یُضیعُ أَجرَ المُؤمِنینَ/ به نعمت و فضلی از سوی خدا، شادمان و مسرورند و اینکه خدا پاداش مؤمنان را تباه نمیکند»
پس از آن کلیپی از سخنان سید عزیز مقاومت پخش شد که میگفت: «باید همه عالم ببیند که زمانی که به کتاب ما (قرآن) اهانت میشود، چگونه آن را حفظ میکنیم! این کتاب را با جانهایمان، قلبهایمان، خونهایمان و با جگوگوشههایمان حراست و حمایت میکنیم و این مسئولیت همه ماست.»
رونمایی از قرآن شهید نصرالله
در ادامه رسالت بوذری به قرآنی که در دستش بود، اشاره کرد و گفت: «قرآنی که الآن دارید مشاهده میکنید، قرآنی است که پس از آن انفجار بزرگ در محل حادثه پیدا شده و با توجه به آسیبی که دیده، احتمالاً متعلق به طبقات بالایی آن ساختمان معروف؛ یعنی محل شهادت سید بوده است.» و آن را تقدیم دختر سید کرد.
آیه مورد علاقه شهید نصرالله
امتداد قرائت قرآن پدرم، عمل وی بود؛ یعنی قرائت همراه با عمل داشت. مثلاً در جنگ تموز آقا سید در یکی از سخنرانیهایی که در بین مردم داشت، گفت که قبلاً به شما وعده پیروزی دادم و مجدد امروز هم وعده پیروزی هم میدهم.
بعد از جنگ، برادرم «سید جواد» طی دیداری با پدرم به او گفت که از شما سؤالی دارم و آن این است که زمانی که شما به مردم وعده پیروزی میدادید، به چه چیزی استناد میکردید؟ چراکه وقتی پدرم وعده میداد، مردم صداقت او را قبول داشتند.
پدرم به او پاسخ داد: من به گفته خداوند که میفرماید: «إِن تَنصُروا اللهَ یَنصُرُکُم/ اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری میکند» (محمد/ ۷) استناد کردم.
پدرم همیشه به وعدههای خداوند، سنتهای الهی و کلام خداوند ایمان و یقین داشت. وی در ابتدای سخنرانیهایش و حتی بعضی از سخنرانیهای سیاسی خودش به آیاتی از قرآن استناد میکرد.
روضه سیدالشهداء (ع) از شهید نصرالله
در ادامه سید حسنین الحلو بههمراه بقیه میزبانان محفل به استقبال دختر شهید نصرالله رفت و از میان صندوقی پرچم متبرک حضرت سیدالشهدا ء (علیهالسلام) را تقدیم زینب نصرالله کرد و پس از آن همگی بدان تبرک جستند.
سید حسنین گفت: در این لحظات به خانواده سیدالشهدای مقاومت پرچم گنبد حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) را تقدیم میکنیم.
پس از آن کلیپی از سخنان شهید نصرالله پخش شد که داشت روضه کربلا میخواند.
در ادامه سید حسنین در توضیح این پرچم گفت: این پرچم در حرم حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) بوده و انشاءالله آن را بر مزار سید حسن نصرالله مشاهده کنیم.
پس از آن، دختر سید گفت: قطعاً ما از اهدای پرچم حرم امام حسین (علیهالسلام) خوشحالیم، اما باید بگویم که ما در مقابل فداکاریها و جانفشانیهای حضرت ابا عبدالله (علیهالسلام) و حضرت زینب (علیهاالسلام) خجالتزدهایم و چیزی که به خانواده شهدا آرامش میدهد، این است که کمترینها را در راه امام حسین (علیهالسلام) اهدا کردیم.
آرزوی زیبای دختر شهید نصرالله
آرزوی بنده که قطعاً آرزوی همه ماست، این است که زندگیمان ختم به شهادت شود و تا زمان شهادت، چشمانمان به جمال حضرت صاحبالزمان (عجل الله تعالی فرجهالشریف) روشن شود و انشاءالله نظارهگر بازگشت آقا سید همراه با حضرت صاحبالزمان (عجل الله تعالی فرجهالشریف) باشیم.
پس از آن، این قسمت «محفل» با دعاهای شهید نصرالله به پایان رسید.
انتهای پیام/ 118
source