ادبیات داستانی بستر گستردهای برای روایت و گفتن از داشتههای هویتبخش یک ملت از جهان واقع تا گستره عظیم تخیل را با خود به همراه دارد. به ویژه وقتی در ساحت ادبیات داستانی گام را به حوزه دلچسب و لبریز از جهان تخیل کودک و نوجوان قرار میدهیم؛ چرخش قلم نویسنده برای خلق روایت آثار مختلف، جذابیت و جذبهای صدچندان پیدا میکند.
در کنار تمامی این مؤلفههایی که میتواند خود مقوم و مشوق نویسندگان برای قلمزدن در این عرصه باشد؛ یکی از چشماسفندیارهای مهم ادبیات کودکان و نوجوان ما طی چند دهه اخیر به ویژه در یک دهه اخیر که شاهد بروز و ظهور نسل دوم و سوم نویسندگان کشورمان بعد از تاریخ پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی هستیم؛ عدم تولید آثار مرتبط با معرفی شخصیتها و چهرههای ملی، مذهبی، ورزشی، سیاسی و همه آنهایی است که در تاریخ این سرزمین ردپایی سترگ از خود به یادگار گذاشتهاند.
تلخی این اتفاق را زمانی بیش از پیش با گوشت و استخوان میتوان احساس کرد که در گفتوگو با نسل نوجوان امروز کمتر میتوانیم محلی از شناسایی چهرههای تاریخ کشورمان را در روایت و گفتار آنها دیابیم. این نشاندهنده فقر بسیار سنگین ادبیات تاریخی در گونه ادبیات کودک و بهویژه نوجوانان کشور به شمار میرود.
بیشتر بخوانید:
مخاطب جوان امروز داستان هیجانانگیز و جذاب میخواهد
انسانی که فطرتش آسیب ندیده باید به جنایات غزه واکنش نشان دهد
«غفلت» و «بیهدفی» سبب کمرنگی فرهنگ رضوی میشود
اما در این میان نامی چون سیدسعید هاشمی با کارنامه بیش از 70 اثر تالیفی؛ کتابی را با نام «چای خوشعطر پیرمرد» برای معرفی شهید آیتالله سیدحسن مدرس که از چهرههای بسیار سترگ در تاریخ معاصر کشورمان و مؤثر در گفتمان نظام اسلامی در سالهای بعد از انقلاب کشورمان به شمار میرود؛ در گونه ادبیات تاریخی قلمی کرده و مجموعه داستانی را مبتنی بر سیر؛ سلوک؛ رفتارها و شیوه زندگانی این چهره و شخصیت بزرگ؛ نیز تأثیرگذاری ایشان بر انظام اجتماعی و سیاسی کشورمان را به مخاطبان ارائه کرده است که خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) بنابر سنتی که از روز نخست دوره سیوششم نمایشگاه بینالمللی کتاب با مخاطبانش برگزیده به سراغ نویسندگان اثرگذار و جریانساز در سال 1403 رفته است.
در چهارمین روز نمایشگاه کتاب تهران آنچه در ادامه از خاطرتان میگذرد گفتوگوی ایکنا با سید سعید هاشمی؛ نویسنده کتاب «چای خوشعطر پیرمرد» است.
ایکنا- جناب هاشمی در آغاز این گفتوگو و پیش از ورود به رویکرد تخصصی، معرفی از کتاب «چای خوشعطر پیرمرد» داشته باشید؟
«چای خوشعطر پیرمرد» مجموعه داستانهای کوتاهی از مبارزات و مجادلات شهید آیتالله سیدحسن مدرس است که در حولوحوش سال 1300 تا 1305 با محوریت ایشان روی داده و تلاش کردهام این اثر را برای گروه سنی نوجوان با زبان و نثری قابل دریافت برای آنها به رشته تحریر درآورم.
ایکنا- از کلام خود شما درباره ادبیات نوجوان و تلاشی که برای نگارش این اثر برای این گروه سنی مد نظر داشتید وام میگیرم. در این مسئله تردیدی وجود ندارد که در دوگانه ادبیات «کودک» و «نوجوان»؛ ادبیات نوجوان ما از کفه بسیار سبکتری برخوردار است و اغلب آثار در این حوزه با توجه به فاصلهای که با نوع نگاه و زبان نسل نوجوان امروز دارد کمتر مورد وثوق آنها قرار میگیرد. این به شکلی دقیق عکس جنس روایتی است که شما در کتاب «چای خوشعسر پیرمرد» برای گروه سنی نوجوان برگزیدهاید. حتی در فرازهایی از این کتاب از واژگانی استفاده شده که خلق شده در زبان نوجوانان یک دهه اخیر است. این مهم با توجه به عقبه کارنامه سنگین آثار و تجربه شما در حوزه نگارش برآمده یا در قالب گفتوگو با نسل نوجوان امروز تلاش کردید تا زبان خود را به آنها نزدیکتر کنید؟
این زبان در مسیر نگارش 70 عنوان کتابی که تا به امروز به رشته تحریر درآوردهام حاصل شده است. بهشخصه بعد از دوره نوجوانی کار نوشتن را آغاز کردم و اولین کتابم زمانی که به چاپ رسید در سنین پایینی بودم و آن راه را ادامه دادم. هر چه به تعداد کتابهایم افزوده شد، این نثر پختهتر و صیقلخورده تر شد؛ تا به نثری رسیدم که الان در کتابهایم مشاهده میکنید.
ایکنا- مجالست و همنشینی با نوجوانان امروز هم در رسیدن به این زبان موثر بوده است؟
بله، بدون تردید! سالها افتخار معلمی داشتم و کلاسهای مختلفی را غیر از مدرسه با محوریت کلاسهای آموزشی با نوجوانان برگزار کردم و در کنار آن تلاش کردم همواره نشستوبرخاست با نوجوانان را در زندگی خود داشته باشم.
این امری مسلم است که نویسنده کودک و نوجوان اگر با این گروه سنی نشستوبرخاست نداشته باشد اثر نهایی او نمیتواند مورد اقبال آنها قرار بگیرد.
ایکنا- با ارجاع به صحبتهای شما که کتاب «چای خوشعطر پیرمرد» مجموعهای از داستانهای مرتبط با آیتالله مدرس است پرسشم را اینگونه مطرح میکنم که در انتخاب این داستانها چه الگویی را مدنظر قرار دادید تا مخاطب نوجوان شما در مواجهه با این آثار، بطن و متن مفهوم را دریابد و این پرسش برای او ایجاد نشود که روایت این داستان چه ارتباطی با جهانِ نگرش، بینش و روش او دارد؟
من با زندگی شهید آیتالله مدرس از سالهای بسیار دور آشنا بودم. این آشنایی من به صدا و سیما بازمیگردد. زمانی که کودک بودم سریال بسیار فاخری به نام «مدرس» از رسانه ملی پخش میشد که کارگردانی بسیار نامآشنا آقای هوشنگ توکلی آن را به درستی هدایت کرده بود. از طرفی دیگر بازیگران بسیار درخشانی در این اثر حضور داشتند. به ویژه نقش «مدرس» که توسط زندهنام خسرو شکیبایی بازی میشد. دیدن این اثر بسیار به دل من نشست.
این سریال در اواخر دهه 60 پخش میشد. حتی به خاطر دارم با توجه به ساعت پخش این سریال که اواخر شب بود فقط من و پدرم اشتیاق دیدار آن را داشتیم و سایر اعضای خانواده به سبب خستگی روزانه، برای استراحت شبانه و خوابیدن به اتاق خود رفته بودند.
اولین جرقه آشنایی من با شهید مدرس به آن سال و سریال بازمیگردد. سپس در ادامه به سبب همان جرقه، سراغ شهید؛ کتابهای شهید مدرس و آثاری که دیگران درباره ایشان به نگارش درآورده بودند رفتم و کتابهای مختلف و متعددی را مطالعه میکردم.
زمانیکه کار نگارش این مجموعه داستان را برعهده داشتم تعداد زیادی کتاب درباره شهید مدرس کنار دستم بود و آنها را میخواندم و دست به انتخاب داستانها و بازنویسی آنها میزدم.
بسیاری از قسمتهای سیاست را نمیتوان برای نوجوانان بیان کرد. چرا که ممکن است درک آن موقعیت سیاسی را نداشته باشند و یا از سن آنها پایینتر باشد. بهشخصه آن قسمتهایی که نوجوان بتواند آنها را درک کند برای این کتاب انتخاب کردم.
به عنوان مثال زندگی ساده و سادهزیستی شهید مدرس از الویتهای انتخابم برای نگارش با محوریت این شهید بزرگوار برای نوجوانان بود. اینکه ایشان هیچوقت تا پایان عمر از کاغذهای گران قیمت استفاده نمیکرد و پشت کاغذهای سیگار برای مسئولان کشور نامه مینوشت.
یا نمونه دیگر آنکه اینکه خودش همیشه برای خود چای دم میکرد. با اینکه خدمتکاری آنجا حضور داشت که چایی دم کند؛ اما چون او در اتاقی حضور داشت که رفتوآمد به آن زیاد بود اعتقادی به استفاده از خدمتکار هم نداشت و یا از فرزندان خود هم برای این مسئله وام نمیگرفت تا به او برای حتی کار سادهای چون دم کردن چای کمک کند و برای خودش همیشه چای دم میکرد و همانجا در استکان آن چای را برای مهمانان خود نیز میریخت.
احساس کردم آشنا شدن جوانان ما با این دست از اتفاقات میتواند خروجیهای بسیار مطلوبی برای آنها در زندگی شخصیشان داشته باشد. به ویژه مواجهه آنها با آدابورسوم زندگی مدرس میتواند در سبک زندگی نوجوانان امروز ما نیز به عنوان الگو مد نظر قرار گیرد.
ایکنا- در فصلی دیگر از این گفتوگو جناب هاشمی شما را با آسیبی خطاب قرار میدهم که به ویژه طی یک دهه اخیر آن را بسیار پررنگتر در خلق آثار مرتبط با ادبیات نوجوان شاهد هستیم. هرچند این آسیب طی دهههای اخیر وجود داشته است و آن هم نگارش آثار مبتنی بر معرفی چهرههای ملی و بزرگان سرزمینمان در بخشهای مختلف از چهرههای ورزشی گرفته تا چهرههای سیاسی و مذهبی. به اعتقاد شما دلیل به وجود آمدن این آسیب چیست؟ علت آن را در مسئله فقر پژوهش نویسندگان نسل دوم و سوم کشورمان میدانید؟ نبود مطالبه ناشران از نویسندگان برای خلق چنین آثاری یا عدم مطالبه نسل کودک و نوجوان از نویسندگان خود برای نگارش چنین آثاری؟ یا شاید شما دلیل دیگری را برای این مهم در نظر دارید؟
مواردی که به آن اشاره کردید از دلایل مهم و اساسی در نگارش آثار تاریخی به شمار میرود. در حقیقت هم نویسندگان ما متأسفانه با کار پژوهشی فاصله گرفتهاند و هم خود بچهها کمتر سراغ چنین دسته از شخصیتهایی میروند و بسیاری از این شخصیتها را بچههای امروز ما نمیشناسد!
پرسش اینجاست چرا آثار تاریخی نمینویسیم برای آنکه بچهها را با این آثار آشنا کنیم. تا بچهها را با نام «شیخ مفید» آشنا نکنیم؛ کودک و نوجوان ما از کجا میداند که شیخ مفید دارای چه شخصیت بزرگ و دارای چه منش و سلوکی بودهاست؟
مسئله دیگر به خود ناشران بازمیگردد. ناشران بهدنبال بازگشت سرمایه خود هستند و عنوان میکنند که ما در این دوره نمیتوانیم آثار تاریخی چاپ کنیم. امروزه بیشتر کارهای طنز و یا کارهای کمیک استریپ مدنظر ما قرار دارد.
ولی معتقدم همه اینها بهانه است. اگر اثری با زبانی گیرا، با نثری جذاب نوشته شود و تمام عناصر داستانی در اثر رعایت شود به قطع آن اثر مخاطب و مشتری خود را خواهد داشت. با این نگاه هم ناشر میتواند به هدف خود یعنی مسئله بازگشت سرمایه برسد و هم نویسنده میتواند از نوشتن و رفع دغدغههای کودکان و نوجوانان امروز لذت ببرد و مخاطبان خاص خود را داشته باشد.
اینکه میگویم من از کودکی با شخصیت آیتالله مدرس آشنا بودم؛ دلیل مهمی است که میتواند ما را برای شناخت بیشتر او سوق دهد. متأسفانه بسیاری از نویسندگان ما با شخصیتهای تاریخی ما آشنا نیستند و وقتی آشنا نباشند نمیتوانند از نوشتن درباره شخصیت لذت ببرند.
من نویسنده زمانی میتوانم از نوشتن لذت ببرم که آن موضوعی که برای آن قلم در دست گرفتم، موضوعی ارزشمند در ذهن، نظر و اندیشه من باشد.
پیشنهادم برای رفع این آسیب این است که اگر در این میان یکسری منابعی وجود داشته باشد که نویسندگان به واسطه آنها با شخصیتهای تاریخی آشنا شوند و آن آثار نشان بدهند که چنین شخصیتهای تأثیرگذاری در جامعه ما وجود داشتند؛ میتواند مؤثر باشد.
نباید فراموش کنیم که در انتخاب این شخصیتها باید دست روی اشخاصی بگذاریم که زندگی آنها دارای بار دراماتیک باشد. به عنوان مثال برای آیتالله سید محمد حسینی شیرازی که رهبر مردم شیراز در مبارزه با استعمار انگلستان بود و زندگی بسیار پرپیچوخم و داستان زیبایی دارد یا افراد شناخته شده مانند «میرزا کوچک خان» و «رئیسعلی دلواری» که بار زندگی بسیار دراماتیکی داشتند؛ اگر نویسندگان ما با آنها آشنا شود درمییابند که قلم زدن درباره این نویسندگان که بستر گستردهای را جهت پرداخت انتخاب و روایت آثار داستانی برای گروههای سنی مختلف بهویژه گروه سنی کودک و نوجوان در اختیار آنها قرار میدهد میتواند آوردههای معرفتی فراوانی را بریا نوجوانان ما با خود به همراه داشته باشد.
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام
source