Wp Header Logo 1392.png

«مقام معظم رهبری از نداشتن یک رمان مانند «جنگ و صلح» برای دفاع مقدس گلایه کرده بودند»؛ این عین عبارت اکبر صحرایی نویسنده خوشنام و صاحب قلم عرصه ادبیات انقلاب و به واژه دفاع مقدس و مقاومت است.

همین جمله بهانه‌ای برای او شد تا نگارش متفاوت‌ترین رمانش درعرصه روایت تاریخ 60 ساله آغاز انقلاب تا ماه‌های نخست پیروزی انقلاب؛ ترورهای کور منافقان؛ آغاز حماسه هشت ساله جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس و رصد این ردپا تا دوران ظهور و بروز گروهک تروریستی و تکفیری داعش و شهدای مدافع حرم را قلمی کند!

او از میان تمامی شهدای مدافع حرم سراغ شهیدی رفت که زیست او، عمیق و عجیب گره خورده با تمام تاریخ 60 ساله معاصر انقلاب شکوهمند اسلامی است. شهید سرتیپ دوم «حاج عبدالله اسکندی» که از شهدای مدافع حرم در منطقه «قُمحانه» سوریه است. شهیدی که در تمام تاریخ مورد روایت شش دهه‌ای معاصر کشورمان با تمام فراز و فرودهایش تا رسیدن به لحظه عروج و شهادت همراه بوده است.

صحرایی که پیش از این نخستین فردی بود که از سفر مقام معظم رهبری به شیراز (که شهر خود اکبر صحرایی نیز است) به جای روایت تام و تمام مستند روایی گزارش سفر حضرت آقا با نگارش رمان «حافظ هفت» نخستین رمان را با بر پایه یکی از سفرهای معظم‌له به رشته تحریر درآورده بود و با همین اثر جایزه ادبی جلال را از آن خود کرده بود؛ در کوله‌بار آثارش کسب تمامی جوایز ادبی سرزمین‌مان را نیز با خود به همراه دارد تا آنکه برای لبیک به رفع گلایه و دغدغه مقام معظم رهبری دست به خلق رمان دو جلدی و هزار و دَه صفحه‌ای «کتیبه ژنرال» زد تا در کنار اعتنا به گونه کمتر شناخته شده مستند-رمان؛ اثری با رویکرد «جنگ و صلح» تولستوی؛ اینبار مبتنی بر تاریخ انقلاب و دفاع مقدس به رشته تحریر درآورد.

هنوز آماده نیست//// «کتیبه ژنرال» گامی برای نگارش «جنگ و صلح» تاریخ معاصر ایران است

در نهایت اکبر صحرایی با نگارش «کتیبه ژنرال» جایزه برگزیده دومین جشنواره بین‌المللی کتاب ایثار و شهادت با عنوان «سرخ نگاران» در گروه رمان و داستان را بعد از کسب سه دوره جایزه برتر ادبیات دفاع مقدس و جایزه ادبی جلال از آن خود کرد.

خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) بنابر سنتی که از روز نخست دوره سی‌وششم نمایشگاه بین‌المللی کتاب با مخاطبانش برگزیده به سراغ نویسندگان اثرگذار و جریان‌ساز در سال ۱۴۰۳ رفته است. در پنجمین روز نمایشگاه کتاب تهران آنچه در ادامه از خاطرتان می‌گذرد گفت‌وگوی ایکنا با اکبر صحرایی؛ نویسنده رمان دو جلدی «کتیبه ژنرال» است.

ایکنا- جناب صحرایی؛ رمان دو جلدی «کتیبه ژنرال» از متفاوت‌ترین آثار ادبیات مستند و تاریخی کشورمان است که روایت 60 سال تاریخ معاصر ایران‌زمین را با محوریت یک قهرمانی به غایت عجیب روایت می‌کند. برای آغاز گفت‌وگو معرفی از این رمان داشته باشید.

رمان «کتیبه ژنرال» که حدود 1010 صفحه است در دو جلد ذیل عنوان‌های «قصرالدشت» و «قُمحانه» نوشته شده است.

«قصرالدشت» محل تولد راوی یا شخصیت اصلی شهید «حاج عبدالله اسکندی» و «قُمحانه» شهری است که در سوریه وجود دارد و ارتباط بین شهید و دیگر مدافعان حرمی که در کنار این شهید در آن شهر به شهادت رسیدند را با هم مرتبط می‌کند.

«کتیبه ژنرال» براساس فرم رمان نگارش شده‌ است. دلیل آن نیز به این بازمی‌گشت که مقام معظم رهبری یکبار به این نکته اشاره کرده بودند که چرا ما اثری مانند «جنگ‌ و صلح» میان آثار ادب فارسی نداریم. این فرمایش ذهنیت مرا مشغول کرده بود که چرا ما اثری چون «جنگ و صلح» مرتبط با ادبیات دفاع مقدس خود نداریم.

هنوز آماده نیست//// «کتیبه ژنرال» گامی برای نگارش «جنگ و صلح» تاریخ معاصر ایران است

این نیز نکته مهم و جالبی است که بیانش خالی از لطف نیست و آن اینکه همواره بخشی از ذهنیت من بر این مسئله استوار بود که چگونه طی یک رمان می‌توان گفت که میوه انقلاب چه خواهد بود و ثمره آن چه خواهد شد؟ در حقیقت انقلابی که چهل و اندی سال از آن گذشته؛ خروجی آن چیست؟

همه این جهان پر از پرسش ذهنی مرا در بر گرفته بود و به ذهنم رسید شخصیتی را مورد انتخاب قرار دهم که طی پنجاه؛ شصت ساله تاریخ معاصر ایران بروز و ظهور کرده باشد. شخصیتی که در دوران مسیر انقلاب؛ در ترورهای انقلاب و دوران دفاع مقدس حضور داشته و به ‌نحوی زندگی این شخصیت به تاریخ معاصر پنجاه، شصت ساله ایران تبدیل شده بود.

بیشتر بخوانید:

مخاطب جوان امروز داستان هیجان‌انگیز و جذاب می‌خواهد

انسانی که فطرتش آسیب ندیده باید به جنایات غزه واکنش نشان دهد

«غفلت» و «بی‌هدفی» سبب کمرنگی فرهنگ رضوی می‌شود

اغلب نویسندگان ما با شخصیت‌های تاریخی آشنا نیستند

طی مسیر این جستجو؛ من شهید اسکندری را پیدا کردم. او به غایت شخصیتی عجیب بود که از نسل اول انقلاب به مسیر حرکت انقلابی مردم ایران پیوست  و در تمامی مراحل تاریخ شصت ساله معاصر کشورمان با تمام فراز و فرودهای این سرزمین همراه بوده است. درنهایت شروع به نوشتن زندگینامه داستانی او کردم و این هدف نخست من بود؛ اما قلم، نگاه و جنس روایت به سمت رمان حرکت کرد.

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که بگویم با گفتن از این شخصیت در رمان «کتیبه ژنرال» در حقیقت من تاریخ را روایت می‌کردم. از آغاز انقلاب، ترورها، جنگ و دفاع مقدس هشت‌ساله و سپس مدافعان حرم و درنهایت شهادت ایشان در آن کارزار سوریه و مقابله با گروهک تروریستی و تکفیری داعش. تمام تلاش خود را به کار بستم تا هم تاریخ معاصر را گفته باشم و هم این شخصیت را روایت کنم. مسئله مهم بعدی آن است که پیوند شخصیت با تاریخ نیز از یکدیگر جدایی‌ناپذیرند و این هر دو دغدغه مند بود.

درنهایت نگارش این اثر پنج سال زمان برد. انتخاب عنوان «کتیبه» براساس نقش‌ها و اتفاقات بود که با این واژه در تبادر معنایی است و انتخاب «ژنرال» نیز به آن سبب بود که آنچه در سوریه افرادی که با شهید همراه بودند چون او سرتیپ بود وی را ژنرال صدا می‌کردند و به این لقب مشهور شده بود.

هنوز آماده نیست//// «کتیبه ژنرال» گامی برای نگارش «جنگ و صلح» تاریخ معاصر ایران است

درنهایت این روند در ابتدا به ‌صورت خطی و تقویمی روایتش نگاشته شد. در ادامه به ذهنم رسید که روی فرم نیز می‌توان کار کرد. اینکه زمان نگارش این اثر پنج سال به خود اختصاص داد به این مسئله بازمی‌گشت. درنهایت تصمیم گرفتم که برای جنس روایت؛ اثر را با «فلاش‌بک» (بازگشت به عقب) روایت کنم. اتفاق‌ها در سوریه، جایی‌ که او آخرین مرحله جنگ و مبارزه خود را با گردانی که در آن حضور داشت سپری می‌کرد و رمان از اینجا شروع می‌شود و طی بازگشت به یک صبح تا ظهر که او با گردان در حال جنگ با گروهک داعش است تمامی این تاریخ پنجاه شصت سال روایت می‌شود.

کل دو مجلد «کتیبه ژنرال» از 22 کتیبه تشکیل شده است. درحقیقت تلاش کردم تا هرکدام از فصل‌ها را با نام داستان مأنوس کنم و اینجا فصل‌ها را به کتیبه تغییر نام دادم.

جالب است بدون آنکه خود بخواهم تعداد این کتیبه‌ها به 22 کتیبه یا فصل رسید که نمادی از همان 22 بهمن؛ سالروز پیروزی انقلاب شکوه‌مند اسلامی است. شاید این اتفاق و همخوانی؛ الهامی در درون من بود که درنهایت به این نتیجه ختم شده است.

داستان کتیبه نخست از میانه همان نبرد روز آخر پیش از شهادت شهید اسکندری آغاز می‌شود؛ سپس با بازگشت در زمان به عقب (فلاش‌بک) شاهد روایت تاریخ 60 ساله معاصر در کتیبه‌های (فصل‌ها) بعدی هستم و در پایان رمان، مخاطب دوباره به همان نبرد و لحظه شهادت شهید بزرگوار باز می‌گردد.

ایکنا- جناب صحرایی آنچنان که اشاره کردید نگارش یک رمان بر مبنای تاریخ 60 ساله معاصر کشورمان مبتنی بر نام شهید بزرگواری چون شهید اسکندری و بِه‌گُزین کردن مهمترین رخدادها و گرانیگاه‌های تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی خود نگرشی دقیق و عمیق در ساحت خلق روایت می‌طلبد و حال قرار دادن این روایت در بستر رمان، چیره‌دستی افزونی نیازمند دارد. اما مسئله این است وقتی ما در شکل روایت مکتوب خود شانه می‌زنیم بر ساحت رمان؛ به آن گستره عظیم چارچوب، قوانین و تعابیر ادبیات داستانی؛ ناگزیر به رعایت کردن مؤلفه‌های آن نیز می‌شویم. یعنی ورود تخیل و زبان زیبایی‌شناسانه خیال‌انگیز! تا چه حد به قلم و ذهن خود با توجه به آنکه تاریخ معاصر را روایت می‌کنید و در این بین اسناد حرف اول را می‌زنند اجازه بروز و ظهور تخیل دادید؟

به نکته بسیار جالبی اشاره کردید. شاید اینگونه به ذهن بیاید که رمان «کتیبه ژنرال»، داستان زندگی شخصیتی به‌ نام شهید اسکندری یا همان ژنرال است. اما در اصل این رمان تلفیقی از چند شخصیت بود که در ظرف ساختار شکل روایی شخصیت شهید اسکندری یا ژنرال ریخته شد. یعنی حتی زندگینامه خود بنده که با ژنرال در مقاطعی از تاریخ همراه، همسنگر در مبارزات دفاع مقدس و همکار بودم نیز در این اثر بازتاب دارد.

به‌عنوان مثال شاید کل این رمان درنهایت 30 درصد آن با محوریت شخصیت اصلی ژنرال (شهید اسکندری) روایت خود را پیش می‌برد؛ اما 70 درصد آن برگرفته از خاطرات، تلفیقی از تاریخ معاصر کشورمان و خرده روایت‌های دیگرانی است که در این 60 سال دخیل بوده‌اند.

در بحث تخیلی که شما می‌گویید، ما شاهد قهرمانی هستیم که در کنار روایت زندگی او؛ به واسطه خُرده‌روایت‌های دیگر شاهد ظهور و بروز افرادی هستیم که در تاریخ 60 ساله ایران و انقلاب اسلامی نقش داشتند.

اجازه بدهید برای روشن شدن منظورم به جمله‌ای از «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده شهیر لاتین تبار اشاره می‌کنم که وقتی خبرنگاری از او درباره کتاب «صد سال تنهایی» می‌پرسد «شما این ‌همه تخیل از پرواز فیل گرفته تا دیگر رخدادها را از کجای ذهن خود بیرون آورده‌اید»؛ «مارکز» پاسخ بسیار جالب ومتفاوتی می‌دهد و می‌گوید «تمام اینها قصه‌های مادربزرگم بود که در دوران کودکی برای من تعریف می‌کرد و در ذهن من نقش می‌بست.» یعنی در اصل این ذهنیت فعال برگرفته بریا بروز و ظهور تخیل نزد نویسنده‌ای چون «مارکز» نیز خرده‌روایت‌های مادربزرگی بود که مارکز را به واسطه آنها آگاه می‌کرد.

هنوز آماده نیست//// «کتیبه ژنرال» گامی برای نگارش «جنگ و صلح» تاریخ معاصر ایران است

اما به «کتیبه ژنرال» بازگردم و آنکه این اثر در اصل ذهنیت و خرده‌روایت‌های زندگی بنده و شخصیت‌های دیگری که در دوران دفاع مقدس حضور داشتند به شمار می‌رود. برای من این توفیق در زندگی‌ام وجود داشت که مقاطعی از زیست خود را در دوران دفاع مقدس و در میدان‌های نبرد سپری کنم و با همین شخصیت یعنی شهید اسکندری در تعدادی از عملیات‌ها حضور داشتم. همه این خرده روایت ها به من کمک می‌کرد تا تلفیقی برای رسیدن به آن مسئله تخیل در خلق رمان داشته باشم.

ببینید هر چند ممکن است آن خرده‌روایت‌ها بر مبنای واقعیت باشد؛ اما باز استناد به صحبت «مارکز» می‌کنم که آن خرده‌روایت‌هایی که به ذهن می‌آید و تخیل محض است، به ‌نحوی واقعیت‌های تاریخی است که حال دچار دگرگونی می‌شود و اینجاست که نقش تخیل در خلق این روایت تاریخی رُخ‌نمایی می‌کند.

مثالی می‌زنم. درگذشت مادر ژنرال (شهید اسکندری) در این روایت «کتیبه ژنرال» یک فوت و درگذشت معنوی و عجیبی است که اتفاقا فوت مادر خود من بود. روایت‌های چند فصل از این اثر با محوریت فوت مادر ژنرال و اتفاق‌های جالبی که پیرامون این رویداد تلخ افتاده پیش می‌رود و ما شاهد رخدادهای خارق‌العاده‌ای هستیم که تمام آنها بار معنوی دارند و خود من تمامی آن اتفاق‌ها را ناظر و شاهد بودم. این درست همان جایی است که نویسنده با تلفیق خرده‌روایت‌ها ایجاد تعلیق، ذهنیت و تخیل می‌کند.

برای تکمله بحث این را عنوان می‌کنم که به‌شدت معتقدم هر تخیل و ذهنیتی برگرفته از یک واقعیتی در زندگی است.

ایکنا-  جناب صحرایی؛ امیدوارم که طرح این پرسش سبب دل‌پریشی شما نشود؛ اما این را مبتنی بر اثر خلق‌شده شما عنوان می‌کنم. نام اکبر صحرایی به‌ عنوان نویسنده‌ای با کارنامه سترگ با قله‌هایی از جوایز ادبی کشورمان از جایزه جلال تا جایزه ادبیات دفاع مقدس و نظایر دیگر، به‌اندازه کافی شناساست. اما به عنوان خواننده وقتی با اثر شما در قالب روایت شما در «کتیبه ژنرال» به عنوان مثال یکی از اتفاق‌های واقعی روایت شده در آن مانند «حادثه طبس» همراه می‌شوم؛ احساس می‌کنم آن زبان خلاق، حرکت میان روایت و پیوست آن با آمیختن به مقوله تخیل، گاه باعث شده تا قلمتان مرعوب آن جهان خیال‌انگیز شود و گاه حتی ادبیات از زبان رمان خارج می‌شود و به یک گزارش شاعرانه یا ادای دینی عاشقانه به یکی از اتفاق‌های تاریخ معاصر انقلاب کشورمان بازگردد البته گاه چنین اتفاق‌هایی با تعمد نویسنده بدل می‌شود. این شکستن زبان قلم و روایت، برای تنوع بخشیدن به لحن و روایت‌، من مخاطب را دعوت می‌کند که از جهان رمان خارج و وارد فضای گزارش‌گونه و یا ادبیاتی عاطفی، عاشقانه و عارفانه شوم. این نگاه و این نقد را قبول دارید یا خیر؟

شما و خوانندگان شما به قطع اطلاع دارند که نوشتن رمان تاریخی نسبت ‌به رمان‌هایی که تام و تمام آن از تخیل برگرفته‌ شده؛ پیچیده‌تر است.

نکته بعدی وابسته بودن و تعهد داشتن به اتفاق‌های تاریخی و شخصیتی که شما می‌خواهید به عنوان نمونه «ژنرال» (شهید اسکندری) را برای مخاطب شکل دهید است. وقتی شما شخصیتی را وارد فضای اثرتان می‌کنید باید به ‌نحوی او حس همان شخصیت اصلی را بدهد و بتواند او را به ‌عنوان یک واقعیت به نسل آینده در مقام الگو و اسوه معرفی کند. بنابراین شاید گاه این درغلتیدن قلم دلیلش این باشد.

وابستگی و تعهد به مستندات اینجاست که سختی و دشواری رمانِ مستند را بازتاب می‌دهد. اینکه دست نویسنده را می‌بندد که خیلی وارد عرصه خیال و ذهن نشود و بتواند این مسئله را به شکل بینابینی حفظ کند.

هنوز آماده نیست//// «کتیبه ژنرال» گامی برای نگارش «جنگ و صلح» تاریخ معاصر ایران است

من تجربه «حافظ هفت» را به عنوان رمانی که برگرفته از سفر مقام معظم رهبری به شیراز است در کارنامه خود دارم. این اثر برای نخستین بار بود که در فضای خلق رمان شکل گرفت. چرا که تا آن زمان همه سفرنامه‌ها به شکل روایت مستند محض نگارش شده بودند؛ حتی «سفر به سیستان» آقای رضا امیرخانی نیز از این قاعده مستثنی نیست!

اما من در «حافظ هقت» برای اولین‌ بار آمدم سفر مقام معظم رهبری به شیراز را تبدیل به رمان کردم! منتها شخصیت‌هایی در قامت چند رزمنده را در برای روایت رمان خلق کردم و تلاش کردم تا از زاویه دید این رزمندگان روایت اتفاق‌هایی که بسیار هم از نظر تاریخی حساس است داشته باشم. روایت‌هایی که نمی‌توان آنها را جابجا کرد. اما اینبار از زاویه دید این رزمندگان فضای روایت داستانی به خود می‌گیرد. اینجاست که رمان شکل می‌گیرد.

با قاطعیت می‌گویم که «کتیبه ژنرال» یک رمان به تمام معناست. شخصیت‌هایی که در این اثر وجود دارند و خلق شده‌اند هرچند که محتوا و زندگی آن شخصیت‌ها بر مبنای واقعیت است؛ اما همین‌ که شما دست به خلق شخصیت می‌زنید به حوزه‌ رمان ورود کرده‌اید، پس قابل احترام است و باید از قوانین نگارش اثر داستانی در گونه رمان تبعیت کنید.

بار دیگر به ابتدای گفت‌وگو باز گردیم و فراموش نکنیم که عنوان کردم در کنار این قضیه تلاش کردم برای اجابت به دغدغه مقام معظم رهبری برای خلق اثری چون «جنگ و صلح» با محور دفاع مقدس و تاریخ سرزمین‌مان؛ وقایع تاریخی را نیز در قالب «کتیبه ژنرال» روایت کنم.

هنوز آماده نیست//// «کتیبه ژنرال» گامی برای نگارش «جنگ و صلح» تاریخ معاصر ایران است

نگاهم بر آن بود تا خیلی از مواقع قلمم در کنار جنس روایت وقایع، رنگ‌وبوی احساس نیز به خود بگیرد. برخی از این موارد مبتلا به اسناد موجود است. آن چیزی که این مسئله را تحت تأثیر قرار داده و به چشم می‌آید اینجاست که ذهنیت شکل‌گیری رمان مستند رد روند خلق این اثر رخ‌نمایی می‌کند.

جایگاه گونه رمان مستند در میان عناصر داستانی اروپا جای خوبی برای خود باز کرده است. اما در ایران به شکل دقیق نمی‌دانم ولی احساس می‌کنم که «حافظ هفت» اولین کار حداقل در حوزه ادبیات انقلاب است که می‌توان آن را «مستند-رمان» نامید و کار «کتیبه ژنرال» را نیز می‌توانم بگویم که یک «مستند-رمان» است که با همین رویکرد نگارش شده است.

پس مطلبی که شما در قالب طرح نگاه و پرسش به آن اشاره کردید مقداری، تعدادی و شاید بتوانم بگویم عمومیت آن را در ساحت این درغلتیدن زبان به سمت‌وسوی احساس و نگاه عاشقانه و عارفانه را تأیید می‌کنم.

گفت‌وگو از امین خرمی

انتهای پیام

source