Wp Header Logo 2647.png

در ابتدای این نشست سلمان کریمی درباره ایده نگارش این کتاب گفت: من «بشکوچ» را به نیت رمان دفاع‌مقدس ننوشتم و فکر اولیه نوشتن آن زمانی شکل گرفت که به طور اتفاقی ویدئویی از ناخدا هوشنگ صمدی دیدم که خیلی برایم جالب بود و صحبت‌های وی برایم تازگی داشت. همان شب نام ناخدا هوشنگ صمدی را در اینترنت جست‌وجو کردم و تمام ویدئویی‌های مربوط به او را دانلود و تماشای کردم.

وی ادامه داد: ناخدا صمدی، انگار روایت جدیدی از جنگ و خرمشهر داشت، روایتی که با روایت معمول از جنگ خیلی فاصله دارد. کسی که در اولین خاطره‌ای که از او شنیدم، می‌گوید که بعد از پایان خدمت در ارتش، وقت تسویه‌حساب، همه امضاهای لازم را گرفته و برگه تسویه‌حساب را جلوی فرمانده قرارگاه می‌گذارد. همین که بیرون می‌آید که حکمش صادر شود، بوشهر بمباران می‌شود؛ یعنی ظهر ۳۱ شهریور ۱۳۵۹. ناخدا صمدی برمی‌گردد برگه تسویه‌اش را پاره می‌کند و می‌گوید «من بیست سال نون این مملکت رو خوردم برای چنین روزی. نمی‌تونم تو روزی که جنگ شروع شده. تو روزی که به من نیازه، این صحنه رو خالی کنم» و به این ترتیب او برمی‌گردد و تا آخر جنگ هم می‌ماند و همین باعث شد به این مرد احساس دین کرده و این قسمت از جنگ که هیچ وقت دیده نشده را روایت کنم.

این نویسنده ادامه داد: روایت ۶۰۰ تکاور از گردان تکاوران نیروی دریایی بوشهر که شما هر چه در مورد خرمشهر خواندید، اثری از آن‌ها نبوده و شاید اگر آن‌ها نبودند، همان روز دوم، دیگر خرمشهر، خرمشهر نبود. تصور کنید ۶۰۰ تکاور بدون هیچ آتشباری فقط با یک تابناک چیفتن، ۳۴ روز در مقابل دو لشکر پیاده، دو لشکر زرهی، یک لشکر مکانیزه و یک تیپ تکاوران ویژه عراق و پشتیبانی و آتشبار و نیروی هوایی آن‌ها مقاومت کردند و این در تاریخ جنگ‌های جهان بی‌نظیر است.

در ادامه، حمید بابایی با بیان اینکه در طی سال‌ها، نقش کلاه سبزها در تاریخ ادبیات جنگ نادیده گرفته شده است، گفت: کلاه سبزها شالکه اصلی رمان «بشکوچ» هستند و این اثر با «زمین سوخته» احمد محمود رابطه بینامتنی دارد و به همین خاطر می‌توان لایه‌های ادبیات ضدجنگ «بشکوچ» را بررسی کرد. نکته دیگر اینکه مسأله اصلی این کتاب در مورد دفاع است.

در بخش دیگر این نشست سلمان کریمی نویسنده کتاب «بشکوچ» در توضیح عنوان اثرش عنوان کرد: «بشکوچ» یا شیردال موجودی افسانه‌ای و ترکیبی از چند حیوان است، «بشکوچ» بدنِ شیر، سرِ هما (که نماد سعادت است) و گوش‌های اسب دارد که در اسطوره و فرهنگ‌های ملل مختلف چون مصر، هند و ایران وجود دارد. همچنین «بشکوچ» نماد حفاظت و پاسداری از میهن است و به همین جهت این عنوان را برای کتاب انتخاب کردم. شخصیت کیارش نیز نمونه‌ای از پاسداری از میهن است.

نویسنده کتاب «بشکوچ» درباره سیر پژوهشی این کتاب در توضیحاتی بیان کرد: برای پژوهش این کار همه کلیپ‌های ناخدا صمدی را دیدم، کتاب خاطرات وی و کل روزشمار جنگ تا ۴ آبان (که داستان کتاب در آن تاریخ تمام می‌شود) را خواندم، روزنامه‌های آن زمان را از آرشیو پیدا کرده و مطالب آن را مطالعه کردم، صحنه‌ای در کتاب است که گلوله توپ در حیاط، وسط سفره می‌خورد، این مطلب را از روزنامه برداشتم، واقعاً اتفاق افتاده بود و در آن ماجرا ۸ نفر از اعضای یک خانواده کشته شده بود و من فقط کمی به آن رنگ و لعاب دادم. علاوه بر این کتاب‌های مربوط به خرمشهر را خواندم و فیلم‌ها با موضوع خرمشهر را نیز تماشا کردم و در مجموع ۶ ماه روی وقایع از بهمن ۵۷ تا ۵۹ که جنگ آغاز شد، تمرکز و تحقیق کردم.

وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره نام‌گذاری شخصیت‌های این رمان اظهار کرد: من روی اسم‌‎ها خیلی حساس هستم چراکه هر اسم پیشینه و بار معنایی دارد. در این رمان هم یک سری از اسم‌ها واقعی است و برخی دیگر ساختی است. آرش، کسی است که مرزهای ایران را تعیین کرده است. کیارش نام یکی از شاهان اسطوره‌ای ایران است. پوراحمد فرزند احمد و در اشاره به این است که او یک مسلمان است، سلدا یعنی پشتیبان. این اسم‌ها ساختگی بود، اما برخی اسم‌ها مثل ناخدا امیرهوشنگ بهبودی، تیمسار سعید مهدیون و جبار مهدیون، کشتی‌گیر نامی زنجانی که در کتاب آوردم واقعی است و همه آن‌ها الگوهای کیارش بودند.

سلمان کریمی در ادامه درباره شخصیت‌پردازی رمان «بشکوچ» تشریح کرد: کیارش همیشه سلدای ترسو را می‌شناسد، بنابراین وقتی در میدان جنگ با سلدا چشم تو چشم می‌شود، یک لحظه شک می‌کند که نکند این سلدا باشد. من برای شخصیت ایرانه در عشق، ایثار را انتخاب کردم، چون او روحیه پسرانه‌ای دارد و این از خودگذشتی به او می‌خورد.

بابایی در راستای سخنان کریمی بیان کرد: ایرانه، به عنوان یک زن خرمشهری با اصالت لر فراتر از یک شخصیت است و تبدیل به نماد خرمشهر می‌شود به همین دلیل هم من انتظار پایان متفاوت و مبارزه جدی‌تری از او داشتم.

انتهای پیام/ 161

source