
نخل طلای جشنواره فیلم کن به اَداییهایی رسید که برای مظلومنمایی و قربانی نشان دادن خود از ملت مایه میگذارند و بر صورتی که مردم با سیلی سرخ نگاه داشتهاند، چوب حراج میزنند.
دریافت جایزه از جشنواره فیلم کن یا هر جشنواره و فستیوال هنری در جهان، نه تنها هیچ ایرادی ندارد بلکه باعث افتخار و به نوعی دستاوردی هنری و افتخاری ملی هم محسوب میشود.
اصلا کسب این نوع جوایز به نوعی باعث افتخار است و این افتخار میتواند برای همه مردم ایران باشد.
اما ضمن تمام تبریکها و «بدرخشیدهای» مجازی، چند سوال و شائبه ایجاد میشود. سیاستگذاری هیئت انتخاب و هیئت داوران این جشنوارهها بر چه اساسی این جوایز را به فیلمسازان، سینماگران و هنرمندان هر کشور اهدا میکنند؟
آیا برای کسب این جوایز باید یک فیلم هنری ساخت؟ یا یک فیلم اعتراضی؟ اصلا این اعتراض باید به چه باشد؟ آیا میتوان به هر ظلم و یا به هر ظالمی اعتراض کرد؟ اگر مبنای اهدای این جوایز اعتراض به وضعیت مردم در کشورها و نوع آزادی آنهاست، آیا میتوان درباره مردم دیگر کشورها هم فیلم ساخت و جایزه گرفت؟ جشنوارههای هنری و سینمایی باید نگاه سیاسی داشته باشند یا هنری؟
اینها سوالاتی است که باید از کسانی پرسید که هر جا به نفعشان است دم از سیاسی بودن میزنند و هر جا که میخواهند نقش قربانی را بازی کنند دم از هنر و سینما میزنند.
نگاهی متفاوت و نامفهوم به آزادی
یک بام و دو هوا بودن در برداشت از آزادی و عدالتخواهی قابل پذیرش نیست. اینکه داعیه دموکراسی داشته باشید اما به نسلکشی عدهای در یک سوی دنیا واکنش نشان ندهید و به اتفاقاتی را در طرف دیگری از دنیا واکنشی عظیم نشان دهید، در هیچ کجای دنیا به غیر از گعدههای شبه روشنفکری و آزادی خواهانهای که در دهههای اخیر و در بین به اصطلاح هنرمندان ایرانی مد شده، در کمتر جایی از دنیا قابل قبول است؛ گعدههایی که هیچ ثمری برای هیچ فرد و گروهی غیر از خود این به اصطلاح فرهیختگان نداشته و ندارد.
این رشته سر دراز دارد که با یک مطلب و چند گزارش و یادداشت نمیتوان به آن پرداخت. بازگردیم به جشنوارههای خارجی و جایزه پها.
در ازای این جایزهها چه چیز داده و چه چیز گرفتهاید؟
فیلمسازان و هنرمندان مظلوم و قربانینما باید بدانند که فیلمهایی که درباره مشکلات کشورشان ساخته و به این جشنواره و آن جشنواره ارسال و جایزه دلاری درو میکنند، هیچ ربطی به هنر و سینما نه داشته و نه خواهد داشت، چون ابراز مشکلی که باعث کاسبی چند نفر و سرخوردگی میلونها نفر انسان آزاده و فروتن در ایران شود، هیچ دردی را دوا نمیکند.
برخی از این هنرمندان که اتفاقا بسیار هم مدعی هستند، در زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر و یا دیگر جشنوارههای داخلی، همیشه به نوع اهدای جایزهها معترض بودهاند و البته هیچگاه هیچ راهکاری هم نداشته و ندارند اما وقتی منافع خودشان یا اطرافیانشان در میان باشد، دیگر اعتراضی ندارند.
اگر سهمی به آنها نرسد تمامی جشنوارههای داخلی را پر عیب و ایراد دانسته و بدترین جشنوارههای آن طرف آب را کان و معدن هنر و سینما میدانند. همه چیز در جشنوارههای خارجی خصوصا اروپایی-آمریکایی از نظر آنها گل و بلبل بوده و هر فیلمی که جایزه گرفته قطعا حقش بوده است.
همه آنهایی که در جشنواره فجر به جوایز معترض هستند و اعتراض دارند، درباره جشنواره فیلم کن و جایزه آن چنان با آب و تاب صحبت میکنند که انگار با دیدگاه هنری به کارگردان محبوبشان جایزه اهدا شده و مراتب هنری برای این جایزه از طرف هیئت داوران در نظر گرفته شده است.
اگر این روش انتخابی که در جشنواره کن رخ داد، در جشنواره فیلم فجر رخ داده بود، همین منتقدان و معترضان چنان آسمان و ریسمانی به هم میبافتند که مگر میشود یک فیلم سینمایی فقط در یک رشته جایزه بگیرد و در مابقی رشتهها بینصیب بماند؟
بزرگترین ایراد هنرمندان و سینماگران این چنینی، خود بزرگپنداری است. اینکه فکر میکنند مرکز دنیا هستند و دنیا حول محور آنها میچرخد.
آنها خود را قهرمان میپندارند در صورتی که مردم به هیچ عنوان حتی آنها را از خودشان هم نمیدانند چه رسد به قهرمان و…
به این مدعیان نهایتا میتوان گفت «هنرمندان سفارتخانهای»، هنرمندانی که طول سال را در سفارتخانههای کشورهای غربی و… سر میکنند و در نهایت در خاک ایران، علیه ایران فیلم و سریال میسازند و با شمردن دندان جشنوارههای خارجی دلار درو میکنند.
قهرمانان واقعی سوم خرداد خرمشهر را رقم زدند
اما باید گفت که قهرمان من و مای ایرانی و مردم عوام، آن به اصطلاح هنرمندی نیست که روی فرش قرمز راه میرود و در مواجهه با رسانههای خارجی از کوزهای حرف میزند که تراوشاتش چیزی جز سیاهنمایی نیست.
قهرمان مردم ایران زمین آن به اصطلاح فیلمساز با کت و شلوار و عینک دودی نیست که میخواهد ادای عباس کیارستمی را دربیاورد و برای نشان دادن دروغهایش، از سختی و مشقت مردم در ایران بگوید و از دشمنان فرنگی این مردم جایزه بگیرد.
قهرمان ایران آن عزیزان و جوانانی هستند که ۴۳ سال پیش با رشادتها و جانفشانیهایشان خرمشهر را به مام وطن بازگرداندند. جوانانی که با حمایت کشورهای میزبان همین «هنرمندانی» که امروز به آنها جایزه میدهند و فرش قرمز برایشان پهن میکنند، به خاک و خون کشیده شدند.
بالاخره روزی میرسد که همه میفهمند این بهاصطلاح هنرمندان چه چیزی را فروختند تا در فرنگستان نخل طلا و نقره هدیه بگیرند.
انتهای پیام/
source