Wp Header Logo 1481.png

غدیردر منظومه معرفتی شیعه، غدیر صرفاً یک واقعه تاریخی نیست، بلکه گره‌گاه رسالت و امامت و نقطه عطف در استمرار دین محمدی است. غدیر، عینیت‌بخشی به تفسیر نبوی از آینده امت است؛ آنجا که پیامبر با معرفی علی(ع) به‌عنوان ولی، امام و جانشین خود، تداوم نبوت را در قالب امامت تضمین می‌کند. این پیوند، تنها یک جابه‌جایی قدرت نیست، بلکه تبیینی از دین در بستر تاریخ است؛ تبیینی که بدون آن، دین ناقص و مأموریت پیامبر(ص) ناتمام می‌ماند.

با این حال، آنچه در هنرهای نمایشی ما غایب است، نه تنها روایت این واقعه به شکل هنرمندانه، بلکه فقدان درک صحیح از ظرفیت‌های معرفتی و تمدنی غدیر است. سینمای ما در برابر واقعه‌ای که می‌تواند نقطه اتصال عقلانیت، عدالت، معنویت و سیاست باشد، یا سکوت کرده یا آن را تقلیل داده است. این غفلت، تنها یک فقدان هنری نیست؛ نوعی از بی‌توجهی به هویت تاریخی-دینی شیعه است که در رسانه و روایت بازتاب نیافته.

مسئله مهم‌تر، نگاه فرم‌گرایانه و بعضاً سطحی برخی هنرمندان یا سیاست‌گذاران فرهنگی به موضوعات دینی است. غدیر در هنر، نه فقط یک واقعه‌ قابل بازسازی تاریخی، بلکه بستری برای بازخوانی مفهوم انسان کامل، ولایت الهی، و نسبت دین و حکومت است. اگر این مفاهیم به درستی درک و هنرمندانه تصویر شوند، می‌توان از دل آن، روایت‌هایی خلق کرد که هم به نیازهای امروز پاسخ دهند و هم پیوند با هویت شیعی را تقویت کنند.

ایکنا در گفت‌وگویی مفصل با احسان آذرکمند، استاد دانشگاه و مدیر گروه رصد و جریان‌شناسی رسانه ملی، به بررسی جایگاه واقعه غدیر در تولیدات نمایشی پرداخته است. وی در این گفت‌وگو با نگاهی تحلیلی، به ظرفیت‌های مغفول‌مانده غدیر در حوزه رسانه و لزوم بازنمایی هنرمندانه آن در آثار نمایشی پرداخته است. به باور وی، غدیر تنها یک واقعه تاریخی نیست، بلکه منشأیی از سبک زندگی، هویت فرهنگی و پیوند اجتماعی شیعه است که می‌تواند الهام‌بخش هنر متعهد باشد.

تولید اثر نمایشی درباره غدیر نیازمند پشتیبانی راهبردی است + صوت

ایکنا – در منظومه معارف شیعه، واقعه غدیر چه جایگاهی دارد و چرا باید این رویداد تاریخی، نه صرفاً یک حادثه، بلکه یک واقعه هویتی، در مرکز توجه هنرهای نمایشی به‌ویژه سینما قرار گیرد؟ 

در معارف شیعه، غدیر یک نقطه عطف بنیادین هویتی است. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، غدیر فقط یک حادثه از میان حوادث تاریخ اسلام نیست، بلکه باید آن را به‌مثابه اعلان رسمی ولایت، استمرار رسالت و تأسیس ساختار امامت تلقی کرد؛ ساختاری که به نوعی هم‌جوهری مکتب تشیع را شکل می‌دهد. به همین دلیل غدیر فقط یک مراسم سیاسی یا مناسبت عبادی نیست، بلکه آن لحظه‌ای است که پیامبر اسلام(ص) به فرمان الهی، علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام را به‌عنوان ولی امر و امام منصوب کرد. این نصب، صرفاً از جنس واگذاری قدرت نبود، بلکه به معنای استمرار همان هدایت پیامبرگونه بود، در قالب امامتی که مأموریتش نه‌تنها حفظ دین، بلکه تبیین و تفسیر مستمر آن است.

از این منظر، غدیر به‌مثابه حلقه اتصال بین نبوت و امامت در نگاه شیعی، جایگاهی بی‌بدیل دارد. جایگاهی که سرچشمه بسیاری از نظام‌های اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در تفکر شیعی است. اگر امروز درباره مفهوم ولایت فقیه، عدالت اجتماعی، حق‌مداری و مسئولیت‌پذیری در فرهنگ شیعه سخن گفته می‌شود، بی‌شک ریشه‌های آن را باید در غدیر جست‌وجو کرد. این رویداد، مفهوم انسان کامل و پیشوای الهی را از قالب تئوری بیرون آورد و به امر عینی و اجتماعی بدل کرد. بنابراین جایگاه غدیر، به‌مراتب فراتر از یک یادبود تاریخی است و شایسته است که در مرکز توجه هنرهای نمایشی، به‌ویژه سینما قرار گیرد؛ چون هنر ظرفیت بالایی برای تبیین چنین مفاهیم عمیق و بنیادینی دارد.

ایکنا – با وجود جایگاه بی‌بدیل غدیر در تثبیت مفهوم امامت، چرا تاکنون سینمای ایران و حتی جهان اسلام کمتر به این واقعه عظیم پرداخته‌اند؟ آیا این غفلت را باید صرفاً ضعف هنری دانست یا آن را به مسائل عمیق‌تری مانند نبود اولویت فرهنگی تعمیم داد؟

پاسخ به این پرسش، بدون بررسی مجموعه‌ای از عوامل تاریخی، فرهنگی، هنری و حتی سیاسی، ناقص خواهد بود. در وهله نخست باید گفت که غفلت از واقعه غدیر در سینمای ایران و حتی در مقیاس گسترده‌تر، جهان اسلام را نمی‌توان صرفاً به ضعف هنری یا ناتوانی تکنیکی در روایت این رویداد نسبت داد؛ بلکه به نظر می‌رسد این مسئله، حاصل تلاقی چند عامل ساختاری و گفتمانی است که به آن اشاره می‌کنم. اول از همه، فقدان اولویت‌گذاری فرهنگی و رسانه‌ای در سطوح راهبردی است. با اینکه غدیر در منظومه معرفتی شیعه جایگاه بی‌نظیری دارد، اما در سیاست‌گذاری فرهنگی کشور، به‌اندازه برخی مناسبت‌ها مثل عاشورا یا اربعین مورد توجه راهبردی قرار نگرفته است. این فقدان اولویت، خود را در شکل بودجه‌دهی، تولید، برنامه‌ریزی و حتی حمایت نهادی از پروژه‌های هنری نشان می‌دهد. وقتی در ساختار کلان، مناسبت‌هایی مانند غدیر در اولویت تولید آثار نمایشی قرار نمی‌گیرند، طبیعتاً سینماگران هم انگیزه لازم برای ورود به چنین موضوعی را نخواهند داشت.

دوم اینکه باید اعتراف کنیم که خود موضوع غدیر، از لحاظ کلامی و اعتقادی، موضوعی سنگین و پیچیده است. برخلاف عاشورا که با مؤلفه‌های دراماتیک مانند مظلومیت، فداکاری، جنگ، خیانت و عاطفه آمیخته است و جذابیت‌های نمایشی زیادی دارد، غدیر بیشتر شبیه یک اعلان الهی، یک منطق مشروعیت‌بخش سیاسی ـ دینی و یک بیعت عمومی است. این جنس از موضوعات، طبیعتاً برای تبدیل به روایت تصویری جذاب نیازمند روایت‌پردازی چندلایه، درک عمیق از معارف دینی و تسلط بر ظرفیت‌های بصری هنری است که کار هر کسی نیست. هنرمند باید بتواند یک امر انتزاعی و اعتقادی را به امری قابل درک و تأثیرگذار برای مخاطب عمومی تبدیل کند و این نیاز به توانمندی خاص دارد.

سوم اینکه حساسیت‌های فرقه‌ای و بین‌المللی نیز مانعی مهم بوده‌اند. نمی‌توان انکار کرد که برخی جریانات رسانه‌ای معاند و دشمنان تاریخی وحدت اسلامی، از غدیر به‌عنوان منشأ اختلاف تاریخی بین شیعه و سنی استفاده کرده‌اند. همین مسئله موجب شده که برخی فیلم‌سازان یا نهادهای سرمایه‌گذار در سینما، از ترس واکنش‌های سیاسی، مذهبی یا دیپلماتیک، رغبت کمتری برای ورود به این موضوع داشته باشند. به‌ویژه اگر فیلم بخواهد در حوزه بین‌الملل عرضه شود، برخی محافظه‌کاری‌ها مانع جسارت در پرداختن به این موضوع می‌شود.

تربیت هنرمندان با فهم عمیق دینی

چهارم اینکه باید صادقانه گفت که در تربیت هنرمندانی با فهم عمیق دینی، تاریخی و معرفتی ضعف داشته‌ایم. بسیاری از فیلمنامه‌نویسان، کارگردان‌ها و حتی طراحان مفهومی آثار نمایشی، با معارف شیعی آشنایی سطحی دارند. ورود به حوزه‌ای مانند غدیر، بدون داشتن بنیه معرفتی لازم، طبیعتاً برایشان دشوار است و حتی گاه ممکن است از ترس خطا یا شعارزدگی، عطای آن را به لقایش ببخشند. این ضعف تربیتی را نمی‌توان با دستورالعمل‌های اداری یا بخشنامه‌ها جبران کرد؛ بلکه نیاز به تربیت هنرمند مؤمن و فهیم داریم.

نکته پنجم که نباید فراموش شود، محدودیت زبان روایت دینی است. بسیاری از هنرمندان تجربه‌های نه‌چندان موفقی از آثار دینی دارند که به شعارزدگی، اغراق یا دور شدن از زیبایی‌شناسی هنری متهم شده‌اند. همین تجربه‌ها باعث می‌شود که جسارت لازم برای ورود به موضوعاتی مانند غدیر را نداشته باشند. نبود نگاه تحلیلی ـ هنری به حوزه دین، باعث شده که ترس از شکست یا شعاری‌شدن، مانع تجربه‌های تازه شود. در نتیجه اگر بخواهم پاسخ شما را جمع‌بندی کنم، باید بگویم که غفلت از غدیر در سینما، فقط یک ضعف هنری نیست؛ بلکه بازتابی است از نبود عزم فرهنگی، فقدان مدیریت راهبردی و تربیت ناقص هنرمندانی که بتوانند این مفهوم بلند را به زبانی زیبا، هنری و جهانی بیان کنند.

ایکنا – برخی معتقدند غدیر مفهومی پیچیده و سنگین از لحاظ اعتقادی است و همین موضوع مانع از تصویرسازی و روایت‌پردازی دراماتیک آن شده است. آیا این نظر را می‌پذیرید یا ظرفیت‌هایی برای تصویرسازی از این واقعه می‌شناسید که می‌تواند در قالب هنرهای نمایشی به‌ویژه سینما بروز یابد؟

این نکته‌ای که مطرح کردید، از جهتی درست است اما اگر بخواهیم به آن فقط از زاویه محدودیت نگاه کنیم، راه را بر ظرفیت‌ها بسته‌ایم. بله، غدیر یک مفهوم سنگین اعتقادی است، ولی اتفاقاً همین سنگینی و ژرفا می‌تواند منبع الهام برای روایت‌هایی باشد که به‌شدت عمیق، زیبا و حتی پرکشش باشند. اگر نخواهیم در سطح بمانیم، باید بگوییم هر مفهومی که عمق دارد، واجد قدرت هنری است؛ البته به شرطی که زبان روایتش متناسب با آن انتخاب شود. غدیر از نظر من سه لایه دارد که هر کدام ظرفیت‌های خاصی برای روایت‌پردازی هنری ایجاد می‌کنند. یک لایه، لایه تاریخی و ماجرایی آن است: یک صحرای خشک، کاروانی از حجاج که از حجة‌الوداع بازمی‌گردند، توقف پیامبر در میان راه، صعود بر منبر از جهاز شتران، اعلام رسمی ولایت و بیعت مردم. این‌ها همگی می‌توانند با زبان سینما بازسازی شوند. فضای درام، شخصیت‌پردازی، کنش و واکنش، حتی تعلیق و غافل‌گیری، همه در این لایه وجود دارند.

حساسیت‌های فرقه‌ای و بین‌المللی نیز مانعی مهم بوده‌اند. نمی‌توان انکار کرد که برخی جریانات رسانه‌ای معاند و دشمنان تاریخی وحدت اسلامی، از غدیر به‌عنوان منشأ اختلاف تاریخی بین شیعه و سنی استفاده کرده‌اند. همین مسئله موجب شده که برخی فیلم‌سازان یا نهادهای سرمایه‌گذار در سینما، از ترس واکنش‌های سیاسی، مذهبی یا دیپلماتیک، رغبت کمتری برای ورود به این موضوع داشته باشند

لایه دوم، لایه مفهومی و اعتقادی آن است: اعلان رسمی ولایت الهی، امتداد هدایت نبوی، ترسیم جایگاه انسان کامل، مواجهه جامعه با پیام الهی. این‌ موارد اگرچه به‌ظاهر دشوارند، ولی اگر فیلمنامه‌نویس با زبان نماد، استعاره، گفتگوهای مفهومی و شخصیت‌های چندوجهی آشنا باشد، می‌تواند این لایه را به زبان هنر ترجمه کند. و لایه سوم، لایه امروزین و کاربردی آن است: بازتاب مفاهیم غدیر در زندگی ما امروز. عدالت، رهبری دینی، حق‌محوری، مسئولیت‌پذیری، ولایت‌پذیری،و پیروی از عقلانیت وحیانی. این لایه است که می‌تواند سینمای ما را به مخاطب معاصر وصل کند. اگر هنرمند امروز بتواند مفاهیم غدیر را به زندگی روزمره پیوند بزند، به نظر من بزرگ‌ترین خدمت را به معرفت دینی کرده است. پس بله، غدیر سنگین است؛ ولی این سنگینی نه مانع، بلکه فرصت است. فرصت برای خلق یک اثر عمیق، ماندگار و تحول‌آفرین. تنها شرط آن است که همت کنیم، زبان مناسب بیابیم، تربیت نیرو داشته باشیم و مهم‌تر از همه، غدیر را جدی بگیریم.

ایکنا – از نگاه شما، ترجمه مفاهیم والا و معرفتی چون غدیر به زبان سینما چگونه ممکن است، بدون آنکه از عمق آن کاسته شود؟ اساساً آیا زبان دین و زبان هنر قابلیت تلفیق دارند یا تفاوت‌های ماهوی آن‌ها این کار را دشوار می‌کند؟

بله، دغدغه بسیار دقیقی در این سؤال نهفته است. در واقع، شاید ریشه این مسئله برمی‌گردد به همان تفاوت‌های ماهوی و بنیادی بین زبان دین و زبان هنر. زبان دین معمولاً مبتنی بر مفاهیم، عمق، تعهد و تعلیم است، اما زبان هنر به‌خصوص در قالب سینما، بیشتر با روایت، عاطفه و تجربه انسانی کار می‌کند. این تفاوت‌ها اگرچه واقعی هستند، اما به این معنا نیست که غیرقابل جمع‌اند. اتفاقاً سینما می‌تواند یکی از تأثیرگذارترین شیوه‌های انتقال مفاهیم دینی و معارف شیعه، مانند غدیر، به مخاطبان امروز باشد؛ به‌شرط آن‌که طراحی درستی برای این کار صورت بگیرد. درضمن ترجمه مفاهیم عقیدتی مثل غدیر به زبان سینما ممکن است، اما طراحی دقیق و عمیقی می‌طلبد. این طراحی باید مبتنی بر هم‌نشینی و هم‌افزایی دو ساحت؛ شناخت عمیق از معارف دینی و فهم درست از زبان سینما باشد. اگر این دو با هم تلفیق شوند، خروجی می‌تواند هم از نظر محتوایی وفادار به منبع و هم از نظر فرمی برای مخاطب امروز جذاب باشد.

یکی از نکاتی که باید در این مسیر مدنظر قرار داد، جایگزینی استدلال مستقیم با تجربه زیسته و روایت انسانی است. مخاطب سینما، برخلاف مخاطب سخنرانی یا کتاب، به سینما نمی‌آید که فقط بشنود، بلکه می‌خواهد در دل یک روایت قرار بگیرد، تجربه کند، با شخصیت‌ها همزادپنداری کند، دچار تردید و کشف شود و به‌تدریج به یک درک معرفتی برسد. بنابراین باید مفاهیم دینی، نه به‌صورت انتزاعی، بلکه در قالب کنش‌ها، دیالوگ‌ها، طراحی شخصیت و موقعیت‌های دراماتیک بازنمایی شوند. مثلاً اگر کسی بخواهد فیلمی درباره پیامبر اسلام(ص) یا واقعه غدیر بسازد، بهتر است به‌جای روایت مستقیم تاریخی، از منظر یک نوجوان یا شخصیتی غیرمرکزی که در آن فضا حضور دارد، داستان را تعریف کند. از منظر عاطفی، شهودی و انسانی، واقعه غدیر را ببیند، تحلیل کند و تجربه کند. چنین روایتی برای مخاطب امروز قابل لمس‌تر و اثرگذارتر است.

تمرکز بر لحظات دراماتیک واقعه غدیر

تمرکز بر لحظات دراماتیک واقعه غدیر نیز بسیار مهم است. سینما نیازمند کشمکش، تنش، تضاد و تردید است. مثلاً صحنه‌هایی که پیامبر مردم را در گرمای سوزان نگه می‌دارد تا غدیر را اعلام کند، صحنه‌هایی از واکنش‌های متفاوت صحابه، یا حتی بیعت‌هایی که با اکراه صورت می‌گیرد، همگی لحظاتی است که بار دراماتیک بالایی دارد و می‌تواند در خدمت بازنمایی عمق واقعه باشد. از طرف دیگر، باید مفهوم غدیر را با احساس و تجربه انسانی پیوند زد. می‌توان شخصیت‌هایی را خلق کرد که در کشاکش عدالت‌طلبی و مصلحت‌گرایی قرار گرفته‌اند و در گرایش به امیرالمؤمنین دچار تردید یا آزمون می‌شوند. این‌ها به ساختن روایت جذاب و درگیرکننده کمک می‌کند. حتی روایت موازی یا تمثیلی هم می‌تواند به فهم بهتر واقعه غدیر کمک کند، چون این واقعه در بستر تاریخی خود ریشه دارد، اما مفاهیمی دارد که به امروز هم پیوند می‌خورند، مانند حق‌محوری، عدالت‌طلبی، ولایت‌مداری.

در نهایت، زبان سینما زبان تصویر است. پس حتی نور، رنگ، حرکت دوربین، موسیقی و میزانسن هم باید با پیام واقعه هماهنگ باشد. در بسیاری موارد، سازندگان آثار دینی به دلیل عظمت مفاهیم، به سراغ بیان مستقیم می‌روند، اما سینما نیاز به ظرافت دارد. باید حس مخاطب را درگیر کرد، نه اینکه صرفاً پیام را فریاد زد. پس در یک جمع‌بندی می‌گویم که رمز موفقیت روایت سینمایی از واقعه غدیر، پیوند زدن این روایت با مسائل معاصر و دغدغه‌های امروز انسان است. غدیر را باید نه به‌عنوان یک واقعه صرفاً تاریخی، بلکه به‌مثابه یک حقیقت جاری و زنده نشان داد. مفاهیم باید از تاریخ به شخصیت و از شخصیت به حس و از حس به تصمیم و کنش برسند. اینجاست که سینما می‌تواند به زبان دین نزدیک شود.

ایکنا – با توجه به اینکه غدیر یک مسئله بسیار اعتقادی و حساس است، چه خط قرمزهایی را باید در روایت هنری این واقعه رعایت کرد؟ آیا امکان تحریف، سطح‌نگری یا حتی غلو وجود دارد؟ راهکار مواجهه با این خطرات چیست؟

بله، روایت هنری از واقعه‌ای مثل غدیر اگر بدون شناخت عمیق و دقت علمی و اعتقادی انجام شود، ممکن است دچار آسیب‌هایی مثل تحریف، سطحی‌نگری، یا حتی غلو و افراط شود. به همین دلیل رعایت برخی خط قرمزها در این حوزه ضروری است. اولین خط قرمز، تحریف تاریخی یا معنایی واقعه است. هرگونه بازنویسی که باعث شود اصل واقعه دچار تغییر شود، یا افزودن عناصر کلیشه‌ای و غیرواقعی که آن را از مسیر حقیقی منحرف کند، قطعاً جزو خطوط قرمز ماست. مثلاً اضافه کردن شخصیت‌هایی که در تاریخ حضور نداشته‌اند، یا دیالوگ‌هایی که رنگ اغراق یا تحقیر دارد، نباید رخ دهد.

نکته دوم، تصویرسازی مستقیم از معصومین(ع) است. تجربه‌ای که در سریال «مختارنامه» درباره شخصیت حضرت عباس(ع) داشتیم و واکنش‌های گسترده‌ای را از مراجع و متدینین شاهد بودیم، نشان می‌دهد که در مورد معصومان این خط قرمز جدی است. البته این چالش را می‌توان با نمادپردازی، نشانه‌شناسی و خلق فضاهای هوشمندانه سینمایی دور زد، بدون آنکه احترام و قداست شخصیت‌ها مخدوش شود.

نکته مهم دیگر، رعایت حساسیت‌های مذهبی و قومیتی است. به‌ویژه پرهیز از سیاه‌نمایی یا توهین به شخصیت‌های مورد احترام سایر فرق اسلامی. سینمایی که قرار است غدیر را روایت کند، نباید تبدیل به ابزاری برای تخریب چهره برخی از صحابه شود، حتی اگر اختلاف نظرهایی از منظر کلامی با آن‌ها وجود دارد. ما می‌توانیم رفتار برخی شخصیت‌ها را نقد کنیم، اما نباید این نقد به تحقیر یا توهین منجر شود، چون آن‌گاه ممکن است منجر به واکنش‌هایی از سوی مخاطبان غیرشیعه شود.

پرهیز از سطحی‌سازی یا شعاری‌کردن پیام غدیر

خط قرمز بعدی، سطحی‌سازی یا شعاری‌کردن پیام غدیر است. نباید این پیام بلند الهی را به یک شعار یا مناسبت تقلیل داد. بلکه باید آن را در بطن روایت، شخصیت‌ها، انتخاب‌ها و کنش‌هایشان بازنمایی کرد. مخاطب باید عمق این پیام را احساس کند، نه اینکه فقط آن را بشنود. غدیر، صرفاً اعلام جانشینی نیست، بلکه عدالت‌خواهی، عقلانیت، ولایت‌مداری و تبعیت آگاهانه است. نباید دچار افراط در احساسات شد به‌گونه‌ای که عقلانیت تاریخی واقعه مخدوش شود. هنر، به‌ویژه سینما، باید واسطه‌ای میان عقل و عاطفه باشد. نباید صرفاً با موسیقی پرشور یا صحنه‌های احساسی، واقعه را عاطفی کرد و از دقت معرفتی تهی ساخت.

از طرف دیگر، تیم سازنده باید حتماً با منابع اصیل شیعی مانند خطبه غدیر، نهج‌البلاغه، سیره پیامبر و اهل بیت عل(ع) آشنا باشند یا حداقل از مشاوران خبره در این زمینه بهره بگیرند. هر پروژه‌ای که در این حوزه نوشته یا ساخته می‌شود، نیاز به مطالعه تاریخی عمیق دارد. در پایان، یکی از روش‌های مؤثر، روایت تدریجی و پرهیز از شتاب‌زدگی در بیان ماجراست. واقعه غدیر فقط در چند دقیقه خطبه و بیعت خلاصه نمی‌شود. روند انتخاب مکان، جمع‌آوری مردم، آماده‌سازی فضا، لحظه اعلام، واکنش‌ها و حتی بیعت‌ها و بازتاب‌های پس از آن، همگی ظرفیت دراماتیک بالایی دارند و باید در فیلمنامه و تصویرسازی مدنظر قرار گیرند. در مجموع، اگر این نکات رعایت شود، سینما می‌تواند روایتی اصیل، مؤثر و تأثیرگذار از واقعه غدیر ارائه دهد؛ روایتی که هم مخاطب عام را جذب کند و هم بار معرفتی خود را حفظ نماید.

ایکنا – شما به یکی از موضوعات کلیدی در تولید آثار دینی اشاره کردید، یعنی نقش مشاوران دینی و هنری در تولید فیلم‌هایی با محوریت غدیر، چه به شکل تاریخی و چه تمثیلی. به نظر شما این آثار به چه نوع مشاوره‌هایی نیاز دارند و نقش علما در هدایت این مسیر چقدر ضروری است؟

این یکی از سوال‌های بسیار دقیق و مهم شماست و به نظر من، پاسخ دادن به آن می‌تواند بسیاری از زوایای مبهم در این حوزه را روشن کند. اگر بخواهم از پایه شروع کنم، نخستین نوع مشاوره‌ای که در چنین آثاری به شدت مورد نیاز است، مشاوره‌های دینی و اعتقادی است. این مشاوره‌ها باید بتوانند صحت معنایی و اعتقادی روایت را به‌درستی منتقل کنند. موضوع غدیر، اساساً به مفاهیمی چون «ولایت الهی» گره خورده و اگر در بازنمایی آن دقت نشود، خطر تحریف یا حتی تقلید مفاهیم بنیادی در کمین است. در واقع بدون حضور متخصصان برجسته علوم اسلامی، اساس کار می‌لنگد. چون نه تنها ممکن است معناها به خطا بروند، بلکه این خطاها ممکن است به مخاطب جهانی نیز منتقل شود و تبعات اعتقادی، تاریخی و حتی رسانه‌ای داشته باشد.

در گام اول باید علما و فقهایی در تیم مشاوره باشند که به حوزه رسانه آگاه باشند. یعنی فقط مجتهد نباشند، بلکه از ساختار تصویر، زبان روایت و قواعد انتقال پیام در رسانه نیز اطلاع داشته باشند. در گام دوم، کارشناسانی نیاز داریم که به‌طور خاص در حوزه کلام امامت با گرایش شیعه‌شناسی فعالیت کرده باشند. این افراد می‌توانند نسبت به موضوعاتی همچون ولایت، نصب الهی، مفهوم غدیر، مبانی تفاوت تشیع و تسنن و… تحلیل عمیق‌تری بدهند

در همین راستا، نیاز به نوعی مشاوره دوگانه داریم؛ از یک‌سو باید به زبان جهانی تصویر و تکنیک‌های نمایشی اشراف داشته باشند و از سوی دیگر، تسلط کاملی بر مبانی معرفتی و دینی داشته باشند. این همان نقطه‌ای‌ست که من آن را «حلقه مفقوده» در ساخت آثار دینی کشورمان می‌دانم. معمولاً یا یک پژوهشگر متون داریم، یا یک برنامه‌ساز و کارگردان؛ اما آن کسی که میان این دو نقش، نقش واسطه را ایفا کند و هر دو حوزه را بشناسد، اغلب غایب است. در کشورهای دیگر، به این افراد «پژوهشگر برنامه‌ای» یا «محقق برنامه‌ای» می‌گویند؛ یعنی نه صرفاً از صنف پژوهشگر هستند و نه فیلم‌ساز به معنای متعارف، بلکه کسانی هستند که بر هر دو حوزه اشراف دارند و می‌توانند هم از منظر علمی و معرفتی و هم از منظر رسانه‌ای و فرمی کمک کنند. چنین جایگاهی را باید در ساخت آثار دینی‌ جدی بگیریم.

حالا اگر بخواهم این دسته‌بندی را دقیق‌تر و کاربردی‌تر بیان کنم، در گام اول باید علما و فقهایی در تیم مشاوره باشند که به حوزه رسانه آگاه باشند. یعنی فقط مجتهد نباشند، بلکه از ساختار تصویر، زبان روایت و قواعد انتقال پیام در رسانه نیز اطلاع داشته باشند. در گام دوم، کارشناسانی نیاز داریم که به‌طور خاص در حوزه کلام امامت با گرایش شیعه‌شناسی فعالیت کرده باشند. این افراد می‌توانند نسبت به موضوعاتی همچون ولایت، نصب الهی، مفهوم غدیر، مبانی تفاوت تشیع و تسنن و… تحلیل عمیق‌تری بدهند. بعد از آن، به اساتید حدیث و تاریخ اسلام نیاز داریم؛ کسانی که به منابع اولیه مانند «خطبه غدیر» مسلط باشند و بتوانند تحلیل‌های تاریخی و کلامی از آن ارائه دهند، به‌خصوص آن‌هایی که توانایی تطبیق منابع شیعه و اهل‌سنت را به صورت همزمان دارند.

نقش مشاوران دینی

نقش مشاوران دینی در اینجا بسیار کلیدی است. آن‌ها باید بتوانند روایت‌نامه‌ها را از منظر عقاید شیعه بررسی کنند و مراقب خط قرمزهای اعتقادی باشند. مثلاً نحوه بازنمایی رابطه پیامبر با امام علی(ع) در واقعه غدیر یک مسئله بسیار حساس است. اینکه این رابطه چطور از نظر محتوایی و شکلی پردازش شود که هم پیام دقیق منتقل شود و هم دچار غلو یا تقلیل نشود، نیاز به راهکارهایی دارد که فقط از دل مشورت با چنین مشاورانی برمی‌آید. همچنین باید بتوانند راه‌حل‌هایی برای نمادپردازی دینی بدهند که ضمن پرهیز از ورود به معذورات شرعی، معنای عمیق واقعه را منتقل کند.

از سوی دیگر، تیمی که برای تحقیق و بازسازی واقعه غدیر در نظر گرفته می‌شود، باید مسلط به تاریخ کلاسیک، جغرافیای سیاسی آن دوره، تعامل قبایل، فضای بیعت، حوادث پس از واقعه و… باشد. این تنها از عهده تاریخ‌پژوهان حرفه‌ای، اساتید دانشگاه‌های تاریخ اسلام، پژوهشگران سیره پیامبر و حتی متخصصان در مطالعات تطبیقی اسلام برمی‌آید. این‌ها کسانی هستند که می‌توانند متن روایت را با تحلیل‌های تاریخی تلفیق کرده و در خدمت تصویر و روایت هنری قرار دهند. در کنار همه این‌ها، ما به مشاوران هنری نیاز داریم که در حوزه روایت‌پردازی، درام، شخصیت‌پردازی، میزانسن، و تصویرسازی مهارت داشته باشند و بتوانند این محتوا را به فرم هنری موثر و مخاطب‌پسند تبدیل کنند. نکته مهم این است که همه این گروه‌ها باید در کنار هم کار کنند. اگر یک اثر فقط با یک مشاور دینی یا صرفاً با یک کارگردان انجام شود، طبیعتاً دچار عدم تعادل و ناقص‌گویی می‌شود.

نکته بعدی که باید به آن اشاره کنم، بحث مخاطب‌شناسی است. مشاوران رسانه‌ای و فرهنگی باید درک دقیقی از مخاطب امروز داشته باشند؛ اینکه ذهن مخاطب با چه زبانی درگیر می‌شود، چه چیزی او را جذب می‌کند، چطور می‌توان پیام دینی را بدون خطابه‌گویی و شعار به او منتقل کرد. اگر این شناخت نباشد، همه آن محتوای غنی در پوسته‌ای قرار می‌گیرد که مخاطب آن را پس می‌زند. بنابراین آن مشاوری که هم اسلام‌شناس باشد و هم در روایت رسانه‌ای مهارت داشته باشد، می‌تواند کمک کند تا اثر از قالب خطابه‌محور خارج شده و به اثری زنده، تأثیرگذار و جذب‌کننده تبدیل شود.

ایکنا – به نظر شما بازنمایی غدیر در هنرهای تصویری، به‌ویژه در قالب سینما و تلویزیون، تا چه اندازه می‌تواند باعث تعمیق باور به ولایت در میان نسل جوان شود؟ و اساساً این روایت‌گری تصویری چگونه باید طراحی شود تا اثرگذار باشد؟

اگر بخواهم در یک نگاه کلی و اجمالی پاسخ دهم، اساساً بازنمایی واقعه غدیر در سینما و تلویزیون، اگر به درستی و با نگاه دقیق اعتقادی و هنری طراحی شود، بدون تردید می‌تواند در تعمیق باور به اصل ولایت در ذهن و ضمیر نسل جوان بسیار مؤثر باشد. اما این اثرگذاری منوط به این است که ما اولاً عمق تعبد، تحلیل و معرفت لازم نسبت به اصل ولایت را درک کنیم و ثانیاً بتوانیم این درک را به زبان مخاطب امروز، به‌ویژه جوانان، ترجمه کنیم. مخاطب امروزِ سینما، کسی نیست که برای شنیدن صرفِ یک خطبه یا مفاهیم مجرد و انتزاعی پا به سالن سینما بگذارد. او دنبال روایت است، دنبال قصه، کنش، کشمکش، شخصیت‌پردازی، درام و هیجان. بنابراین اگر بخواهیم از فرصت سینما استفاده کنیم، باید مفاهیمی مانند ولایت، محبت، رضایت، بیعت، عدالت و رهبری الهی را از حالت مفاهیم کلیشه‌ای و انتزاعی خارج کنیم و آن‌ها را در قالب روایت‌هایی با پی‌رنگ قوی و شخصیت‌محور به تصویر بکشیم.

به اساتید حدیث و تاریخ اسلام نیاز داریم؛ کسانی که به منابع اولیه مانند «خطبه غدیر» مسلط باشند و بتوانند تحلیل‌های تاریخی و کلامی از آن ارائه دهند، به‌خصوص آن‌هایی که توانایی تطبیق منابع شیعه و اهل‌سنت را به صورت همزمان دارند

برای مثال، مفهوم ولایت اگر با احساساتی چون امنیت، اعتماد، پیوند عاطفی، محبت و فداکاری گره بخورد، مخاطب به‌ویژه جوان، می‌تواند در ذهن و دل خود با آن رابطه برقرار کند. سینما ابزاری است که با تصویر کار می‌کند، و قدرت تصویر این توانایی را دارد که مفاهیم بسیار انتزاعی را به امری قابل لمس، قابل باور و حتی اغواکننده برای ذهن مخاطب تبدیل کند. اگر از این قدرت تصویر استفاده نکنیم، یا صرفاً به بازخوانی متون و خطبه‌ها اکتفا کنیم، از تأثیرگذاری مطلوب دور خواهیم شد. از طرف دیگر، پیوند دادن واقعه غدیر با دغدغه‌های معاصر نسل جوان، یکی دیگر از راه‌هایی است که می‌تواند اثرگذاری را مضاعف کند. جوان امروز باید حس کند که غدیر فقط یک واقعه تاریخی در گذشته نیست، بلکه گفتمانی زنده و جاری است که می‌تواند امروز هم پاسخی به عدالت‌خواهی، حقیقت‌طلبی و انتخاب درست باشد. آن زمان است که غدیر، نه‌فقط یک «رویداد»، بلکه یک «مسیر» در زندگی جوان امروز می‌شود.

ایکنا – با توجه به وجوه مختلف دینی، تاریخی، عاطفی و اجتماعی واقعه غدیر، آیا بازنمایی آن در سینما می‌تواند علاوه بر تبلیغ و ترویج معارف دینی، به وحدت‌بخشی در جامعه اسلامی نیز کمک کند؟ و چگونه باید این نسبت میان روایت سینمایی غدیر و تبلیغ دینی را تعریف کرد؟

اگر غدیر به‌درستی و هنرمندانه در زبان سینما بازنمایی شود، می‌تواند نه‌تنها ابزار مؤثری برای تبلیغ دین و تعمیق باور به ولایت باشد، بلکه ظرفیت وحدت‌بخشی بسیار مهمی نیز در جامعه اسلامی دارد. به شرطی که روایت‌گری آن با درایت، هم از منظر اعتقادی و هم از منظر هنری، طراحی شود. اگر شما بخواهید غدیر را به زبان سینما بازگو کنید، می‌توانید مثلاً آن را به شکل یک درام خانوادگی معاصر طراحی کنید. تصور کنید پدری که در آستانه رحلت قرار دارد، می‌خواهد میراث فکری، معنوی و اخلاقی‌اش را به فرزند صالح و اصلحش بسپارد. این روایت، همزمان می‌تواند شامل کشمکش‌های عاطفی، اخلاقی و حتی رقابت‌های خانوادگی باشد. اعضای دیگر خانواده در این روایت باید به‌مرور متوجه صلاحیت و برتری اخلاقی آن فرزند منتخب شوند. این مدل قصه‌پردازی می‌تواند به مخاطب امروز، به‌ویژه جوان، مفاهیم ولایی را به زبان ساده، قابل لمس و از دل موقعیت‌های ملموس منتقل کند.

شما می‌توانید غدیر را نه‌فقط در فضای تاریخی، بلکه حتی در قالب یک داستان معاصر در یک سازمان، محله، یا حتی یک اداره روایت کنید. جایی که فردی صالح، باسواد، بااخلاق و مدیر، به‌جای رقابت‌های قبیله‌ای و باندی، از سوی مردم برای مسئولیت انتخاب می‌شود. در چنین روایتی، حتی تقابل‌هایی که در تاریخ غدیر با آن مواجه بودیم. مثل قبیله‌گرایی، حسادت، سیاست‌زدگی و دنیاطلبی می‌تواند در قالب معادل‌های امروزی روایت شود.

مسائل دیگری مانند مسئولیت‌پذیری در برابر انحراف جمعی، انتخاب بین مصلحت‌گرایی و حقیقت‌مداری، شجاعت اخلاقی در حمایت از حق، وفاداری، عقلانیت و ایمان، همه این‌ها را می‌شود در زبان تصویر، در سینما یا حتی تئاتر و سریال، به‌صورت تمثیلی روایت کرد و شخصیت‌هایی ساخت که مخاطب امروز بتواند خود را در آن‌ها بیابد و با آن‌ها هم‌ذات‌پنداری کند. اگر بخواهیم جوان امروزی که دچار بحران هویت است و در بین مسیرهای مختلف ارزشی و فرهنگی قرار گرفته، بتواند با مفاهیم غدیر آشنا شود و ارتباط برقرار کند، باید این مفاهیم را از دل زندگی معاصر و از درون شخصیت‌های قابل لمس بیرون بکشیم. اینکه غدیر تنها یک مراسم تاریخی نیست، بلکه یک راه، یک معیار و یک پیام الهی است که می‌تواند مسیر زندگی فردی و اجتماعی او را روشن کند. این نوع روایت‌گری است که می‌تواند وحدت‌آفرین باشد، چون به‌جای تأکید بر اختلافات تاریخی، بر اشتراکات انسانی و دینی تمرکز می‌کند.

ایکنا – با توجه به اهمیت واقعه غدیر، به نظر شما در تولیدات سینمایی و رسانه‌ای، کدام بعد از این واقعه باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد؟ آیا باید غدیر را صرفاً یک رویداد سیاسی یا الهیاتی یا اجتماعی بدانیم؟ اولویت‌های محتوایی در بازنمایی این موضوع باید چگونه تنظیم شود؟

غدیر یک مجموعه چندبعدی است و نمی‌توان آن را به یک بعد خاص محدود کرد. همانطور که در ابتدا اشاره کردم، غدیر همزمان یک پدیده سیاسی، الهی و اجتماعی است. پیامبر گرامی اسلام(ص) حدود ۲۳ سال، از آغاز رسالت تا پایان عمر شریفشان، در مسیر هدایت امت زحمات فراوان کشیدند؛ ۱۱ سال در مکه و حدود ۱۳ سال در مدینه. در این مدت، حوزه‌های مختلف فرهنگی، اعتقادی، اجتماعی، اخلاقی، فردی و جامعه را دگرگون کردند و دینی جامع، کامل و خاتم عرضه نمودند که پس از آن دینی جدید نیست. بنابراین، نمی‌توانیم غدیر را صرفاً یک خطابه بدانیم یا فقط آن را در قالب یک واقعه سیاسی به تصویر بکشیم. غدیر در واقع انتخاب و نصب الهی است که در آن پیامبر، امام علی علیه‌السلام را به عنوان جانشین منصوب کردند. این رویداد حامل پیام‌هایی چون مسئولیت، اعتماد، وفاداری، حق‌شناسی و شخصیت‌شناسی ولی امر در زندگی واقعی و رفتار روزمره است که اهمیت آن تا به امروز ادامه دارد و می‌تواند برای جامعه امروز هم تاثیرگذار باشد.

پس غدیر فقط ماجرای یک روز خاص در بیابان نیست، بلکه نماد لحظه‌ای است که هر مخاطب باید تلاش کند حق را بشناسد و در برابر اشتباه اکثریت بایستد، حتی اگر دیگران آن را قبول نداشته باشند. به همین دلیل، مجموعه غدیر یک واقعه الهی، اجتماعی، اعتقادی، فرهنگی و سیاسی است و پرداختن به آن باید جامع و چندبعدی باشد؛ نباید نگاه تک‌بعدی داشت.

اگر بخواهم خلاصه کنم، در تولیدات سینمایی و رسانه‌ای باید با درک عمیق از همه این وجوه، تصویری زنده و اثرگذار ارائه کنیم که پیام غدیر را برای مخاطب امروز به شکل ملموس و جذاب تبیین کند، نه صرفاً یک روایت تاریخی یا خطابه‌ای خشک.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام

source