با گذشت نزدیک به ۱۰ روز از آتشبس ایران و اسرائیل، حالا این سوال در حوزه اقتصاد پررنگ شده است که مهمترین و اثرگذارترین تاکتیک اقتصادی در دوره پساجنگ چه باید باشد تا اقتصاد به مسیر ثبات بازگردد.
به گزارش خبرآنلاین، کارشناسان معتقدند که دولت در جنگ ۱۲روزه با اقداماتی نظیر تامین ارز برای واردات کالاهای اساسی، کاهش بوروکراسی ترخیص کالا، تدوین بسته حمایتی برای صنایع و بازگشت ارز ترجیحی برای برخی از کالاها موفق شد با سرعت قابل قبول، اختلالات مقطعی در زنجیره تامین را کنترل کند. با این حال، پس از کاهش تنشهای نظامی، بازسازی زیرساختها و حمایت از کسبوکارها باید در کوتاهمدت در اولویت قرار گیرد.
به باور تحلیلگران، در بلندمدت اما بازگشت کشور به مسیر ثبات، در گرو اصلاحات ساختاری است و در این میان، مردمیسازی اقتصاد و توجه ویژه به بخش خصوصی، از مهمترین اقدامات است.
«معجزه» اینگونه اتفاق میافتد
در همین رابطه یحیی آلاسحاق، وزیر بازرگانی در دولت ششم و رییس اسبق اتاق بازرگانی تهران میگوید: به نظر من در حال حاضر در همه حوزهها، فضای قبل از ۱۲ روز جنگ با اسراییل و بعد از ۱۲ روز این جنگ، یک تغییر کلی کرده است.
وی میافزاید: درست است که ۱۲ روز گذشت، اما ۱۲ روزی است که سالها برای آن نقشه کشیده و طراحی و برنامهریزی کرده بودند و میخواستند تغییرات عمده در پروسه نظام جمهوری اسلامی ایران ایجاد کنند؛ آن هم با یک برنامهریزی بسیار پرهزینه برای خودشان.
وزیر بازرگانی در دولت ششم تصریح میکند: طرفهایی هم که در مقابل ما بودند را باید نگاه کنیم که چه کسانی بودند. ما تا فضا را بهدرستی تشخیص ندهیم، عظمت کار و نوع آثار را نمیتوانیم برآورد کنیم.
آلاسحاق عنوان میکند: یک طرف، ناتو با تمام امکانات جهانی بود. یک طرف هم اتحادیه اروپا بود. یک طرف آمریکا بود. یک طرف، اسرائیل بود. یک طرف هم اتحادیه عرب بود. در واقع مجموعه قوای تاثیرگذار بر نظامات مهندسی جهان در یک هدف مشترک در مقابل ما قرار گرفت.
وی متذکر میشود: در کنار اینها، اولا ما از هیچکس تقاضای کمک نکردیم و چین و روسیه هم خیلی وارد عملیات نشدند. این نشان میدهد که ما در یک درگیری با قدرت مهندسی موثر دنیا با اهداف براندازی کامل جمهوری اسلامی ایران بودیم که در مدت کوتاه با این عظم وارد شدند و در مقابل، ما هم با همه توان خود وارد عرصه شدیم.
رییس اسبق اتاق بازرگانی تصریح بیان میکند: نتیجه این زورآزمایی و طنابکشی هم این شد که بعد از ۱۲ روز، خود آنها تقاضای آتشبس کردند. اینکه ما نگذاشتیم اهداف آنها عملیاتی شود، کار بسیار بزرگی است. اولین هدف آنها این بود که مردم به خیابانها بریزند و مقابل نظام قرار گیرند. اما چنین نشد.
آلاسحاق یادآور میشود: به نظر من آنها چندین سال طراحی کرده بودند که به نتیجه برسند، اما چرا این اتفاق نیفتاد، یک نکته باریک وجود دارد. حالا اگر این نکته را در بقیه حوزهها مثل اقتصاد بیاوریم، معجزه اتفاق میافتد.
وی ادامه میدهد: آن معجزه این است که مردم برعکس تصورات و برنامهریزیهای دشمن، پاتک زدند و از نظام دفاع کردند. چرا این چنین شد؟ باید بگویم مردم ایران یک خصوصیتی دارند که باعث بقای آنها در طول تاریخ شده است.
آلاسحاق تاکید میکند: از روزی که تاریخ نوشته شده، ۲۴ ساعتی نیست که کشوری به نام ایران نبوده باشد. خیلی از کشورها در تاریخ آمدهاند و مضمحل شدهاند و از بین رفتهاند. عمر خود آمریکا هم ۳۰۰.۴۰۰ سال بیشتر نیست، اما ما هزاران سال بودهایم. علت این اتفاق این است که مردم ایران با هر سلیقه، بینش و اعتقادی، نسبت به ایران همه یک کلام هستند. ما با هم شاید اختلاف داشته باشیم، اما اگر کسی از بیرون به ما حمله کند و یا به ما چپ نگاه کند، دست به یکی میکنیم و آن را سر جایش مینشانیم.
وی میگوید: این ضربالمثل وجود دارد که «گلایههات به سرم، عروسی پسرم». گلایههای ما سر جای خود هست، اختلافات وجود دارد، ولی نام ایران که بیاید، همه سر جای خود مینشینیم و کسی جرات بیاحترامی به پرچم ما را ندارد.
رییس اسبق اتاق بازرگانی تهران عنوان میکند: بر این اساس، باید بگویم رمز و کلیدی که باعث این پاتک شد، این بود که همه زیر پرچم ایران رفتند. دشمن مشترک همه هم اسراییل شد، چراکه همه میدانستند اسراییل، ریشه ما را میخواهد بزند.
اقتصاد نباید امنیتی شود
آلاسحاق در ادامه با اشاره به مشکلات اقتصادی کشور، میگوید: ما الان در اقتصاد مشکل داریم و کسی هم نمیتواند آن را پنهان کند. با نارساییهای اقتصادی، تورم، سرمایهگذاری پایین و… روبهرو هستیم، ولی از طرف دیگر، بنیانهای قوی در اقتصاد داریم؛ یعنی موقعیت جغرافیایی، معادن، نیروی انسانی و… به صورت بالقوه فراوان وجود دارد. فقط مشکل ما، نرمافزار و نظام مدیریتی در حوزه اقتصاد است.
وی میافزاید: اگر ما مردم را پای کار بیاوریم و همه بدانند در اقتصاد جا دارند و بدون نگرانی و تهدید و تبعیض و بدون اینکه اقتصاد دولتی شود، آزادانه با شاخصهای اقتصادی فعالیت کنند و این را بتوانیم عملیاتی کنیم، من به شما میگویم که نه در دوره پساجنگ، بلکه دفعتا یک جهش را در اقتصاد شاهد خواهیم بود.
وزیر بازرگانی در دولت ششم تصریح میکند: اقتصاد با خواهش و التماس و تهدید رشد نمیکند، آرمانهای بخش خصوصی در اقتصاد باید عملیاتی شود. یعنی بخش خصوصی و فعال اقتصادی زمانی گارد خود را برای سرمایهگذاری باز میکند که اعتماد پیدا کند.
آلاسحاق عنوان میکند: جنگ ۱۲ روزه یک مقداری اعتماد را به مردم بازگرداند. ما دیدیم که انسجام ملی چه آثاری داشت، بر این اساس، ما در اقتصاد به جای تاکتیک باید استراتژی داشته باشیم و اقتصاد را مردمی کنیم؛ یعنی عملا سنگها را از جلوی پای بخش خصوصی برداریم و محدودیتها از بین رود؛ از بروکراسی گرفته تا بینش و نگاههایی که شک و تردید در حوزه اقتصاد ایجاد میکند.
وی تاکید میکند: در واقع کشور باید از این حالت امنیتی کردن در اقتصاد خارج شود. لازم نیست که اقتصاد، امنیتی شود. کار امنیتی این است که جلوی جاسوسان را بگیریم و ببینیم نفوذیها چه کسانی هستند.
رییس اسبق اتاق بازرگانی تهران متذکر میشود: ما در حوزه اقتصاد باید به مردم اعتماد کنیم و سنگهای جلوی پا را برداریم. حالا که فهمدیم با مردم میشود همه کار کرد، خب اقتصاد را هم به مردم بدهید. این نباید فقط به زبان باشد، بلکه باید باور عملیاتی داشته باشیم. یعنی در قانونگذاری، نظارت، پشتیبانی، سرمایهگذاری و… باید تدبیر کنیم و آسایشهای لازم را ایجاد کنیم.
آلاسحاق میگوید: مردم در حال حاضر به دلیل مشکلات ناشی از جنگ، اقتصادشان با مشکل مواجه شده است. برای مثال، کاسبان نیاز به فرصت برای چکهای بانکی خود دارند و یا در پرداخت بیمه و مالیات و تعهدات خود مشکل پیدا کردند. مسوول مالیات و بیمه نباید به مردم بگوید به من ربطی ندارد یا مسوول بانکی بگوید به من ربطی ندارد.
وی یادآور میشود: فرق اقتصاد با جریانات سیاسی است که حوزههای سیاسی با تبیین بیان و صحبت است، اما حوزههای اقتصادی، کار عملیاتی میخواهد. اگر ما میخواهیم در دوران پساجنگ در حوزه اقتصاد به نتیجه برسیم، باید مردمیکردن اقتصاد را با شاخصهای حرفهای، تاکتیکی برخورد نکنیم، بلکه استراتژیک برخورد کنیم.
وی خاطرنشان میکند: مردمی کردن اقتصاد را همه بیان میکنند، اما این را باید عملیاتی کرد. هنوز که هنوزه ۸۰ درصد اقتصاد در اختیار دولت است و فضای عمومی اقتصاد دست مردم نیست. تمام حرف من این است که باید اقتصاد، تولید، سرمایهگذاری، تجارت، روابط خارجی و داخلی، بخش پولی و بانکی را به مردم بدهیم و دولت وظایف حاکمیتی داشته باشد، یعنی سیاستگذاری، هدایت، نظارت و پشتیبانی جزو وظایف دولت است. این باید «باور» شود، نه فقط حرف آن را بزنیم.
source