به گزارش شهرآرانیوز؛ «زیبا صدایم کن»، جدیدترین ساخته رسول صدرعاملی و موفقترین فیلم او در دو دهه اخیر، در چهل وسومین جشنواره فیلم فجر حسابی تحسین شد و با ۱۰ نامزدی و البته دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم، رویداد موفقی را پشت سر گذاشت. این فیلم که با نگاهی روان، انسانی و تا حدی شاعرانه به رابطه خسرو و زیبا میپردازد، با ساختاری کلاسیک، ضرباهنگی بالا و با اقتباس از رمانی به همین نام، قصه خود را روایت میکند.
«زیبا صدایم کن» از نظر فنی هم اثری خوش ساخت و دراماتیک است و حضور قدرتمند امین حیایی (در نقش خسرو) که یکی از بهترین بازیهای خود در سالهای اخیر را ارائه میدهد، در زمره نقاط قوت مهم آن محسوب میشود. صدرعاملی که پس از سالها دوری از جرگه پرمخاطبترین فیلم سازان جریان اصلی سینما، با «زیبا صدایم کن» توانسته بخشی از حیثیت هنری خود را بازیابی کند، در تازهترین اثرش تلاش کرده تا به همان فضای انسانی، جوان پسند و درعین حال آسیب شناسانهای برگردد که با فیلم درخشان «من ترانه ۱۵ سال دارم» شناخته شده بود؛ فیلمی که زمانی در زمره نوگراترین محصولات دراماتیک ایران محسوب میشد و تأثیرش تا سالها در سینمای اجتماعی ایران باقی ماند.
با این همه، «زیبا صدایم کن» که در جشنواره به شدت با تحسین و اقبال مردم و منتقدان روبه رو بود، در اکران عمومی نتوانست تماشاگران را به سالنها بکشاند و با فروشی که هنوز به ۱۳ میلیارد تومان نرسیده، به روزهای پایانی اکران خود نزدیک میشود. این امر دلایل متعددی دارد که بخشی از آنها در قاب سینما و بخشی نیز در خارج از متن تحلیل میشوند.
ترانهای برای جوگندمیها
یکی از دلایل موفقیت «زیبا صدایم کن» در جشنواره فجر، زنده کردن حال و هوای روزهای طلایی رسول صدرعاملی بود. مخاطبان جدی و قدیمیتر سینمای ایران، بهمن ماه سال گذشته، ناگهان با فیلمی مواجه شدند که یادآور فضای احساسی و شخصیت پردازیهای دقیق «من ترانه پانزده سال دارم» و «دختری با کفشهای کتانی» بود.
اما نباید فراموش کنیم که سینماروهای اصلی این روزهای جامعه ایران، جوانانی هستند که شاید حتی آن فیلم را ندیده باشند یا ارتباط عاطفیای با آن نداشته باشند. طبعا این فیلمهای نوستالژیک برای مخاطبان جشنواره فجر به مراتب جذابتر هستند تا نسل تازه امروز که با سینمایی صریحتر و چندلایهتر خو گرفته است.
ستاره پرنوسان
هرچند امین حیایی بازی بسیار خوب و عمیقی در «زیبا صدایم کن» ارائه داده و شخصیت پدر را با حسی انسانی و باورپذیر به اجرا درآورده است، اما او به واسطه سالها حضورش در فیلمهای عامه پسند و نوسانی که در انتخاب نقشها از خود به ثبت رسانده، به یک چهره «خنثی» در تبلیغات سینمایی تبدیل شده است؛ حضوری که نمیتواند، شبیه به همتایان طراز اول حیایی، مخاطب را برای خریدن بلیت متقاعد کند.
همین روزها، حیایی در فیلم ضعیف «کوکتل مولوتف» بازی متوسط و بی هیجانی را مقابل دوربین برده است و در ماههای گذشته نیز با نقش مکملی در سریال متوسط «آبان»، کاملا زیر سایه اجرای جذاب شهاب حسینی قرار گرفته بود. افزون بر این، با وجود بازی پخته ژولیت رضاعی در نقش زیبا، او هم چهره جوان و ناشناختهای است و نمیتواند کمکی به فروش فیلم کند.
دیگر بازیگران «زیبا صدایم کن» نیز اغلب چهرههای کمتر شناخته شدهای هستند که برای مخاطب عام کشش تبلیغاتی ندارند. این در حالی است که سینمای ایران در سالهای اخیر، تا حد زیادی به ستاره محوری خو گرفته و همین موضوع یکی از دلایل مهم شکست تجاری فیلم جدید صدرعاملی است.
زیر سایه پدر
در کانون داستان «زیبا صدایم کن» دختر نوجوانی قرار دارد که فیلم ساز برایش هیچ گونه درگیری عاطفی خاصی را در نظر نگرفته است. این جای خالی، هرچند ممکن است از نظر برخی محافظه کاری در روایت تلقی شود، اما برای مخاطب جوان امروز که به راحتی درگیر داستانهای پرشور و احساسی میشود، نوعی خلأ و عدم باورپذیری ایجاد میکند.
واقعیت این است که در این سن و سال، تجربه احساسات عاطفی یک بخش جدانشدنی از زندگی نوجوانان امروزی است و پنهان کردن این وجه مهم، باعث شده تا بعضی تماشاگران، فیلم جدید صدرعاملی را پدرسالارانه بدانند؛ اثری که میخواهد غرایز نوجوان را نادیده بگیرد و همه چیز را به نقش «پدر دانا و مهربان» فروبکاهد.
روتوش آسیبهای اجتماعی
«زیبا صدایم کن» در ظاهر یک فیلم اجتماعی است، اما در پرداخت موضوعهای حساس و آسیبهای اجتماعی، بیش از حد محتاطانه عمل کرده است. آنچه بیننده امروزی از یک فیلم اجتماعی انتظار دارد، نگاه بی پرده و حتی تلخ به مسائل اجتماعی است. فیلمهایی مانند «ابد و یک روز»، «لاتاری» یا حتی «فروشنده» نمونههایی از آثار اجتماعیاند که با شهامت به دل تاریکیها زدند و از همین روی مورد توجه مخاطبان قرار گرفتند.
صدرعاملی اما، در «زیبا صدایم کن» ترجیح داده با نگاهی ملایم و محافظه کار، همه چیز را در لفافه بیان کند تا مبادا مرزهای خانوادگی یا اخلاقی فیلم درهم شکسته شود. نتیجه فیلمی است که نه آن قدر جسارت دارد که تأثیر بگذارد و نه آن قدر احساسی است که تماشاگر را درگیر کند.
source