Wp Header Logo 1338.png

سریال «آلا» از جمله تولیدات تلویزیونی تازه‌ای‌ است که با نگاهی واقع‌گرایانه و عمیق، به مسئله‌ای کمتر پرداخته‌شده در آثار نمایشی می‌پردازد: ناباروری و چالش‌های ناشی از آن در خانواده. این اثر نه تنها در پی روایت صرف یک معضل پزشکی نیست، بلکه تلاش دارد تا از خلال قصه‌های متنوع، به خانواده به‌مثابه کانون پایداری، معنا و رستگاری در جامعه امروز بنگرد؛ خانواده‌ای که در مسیر آزمون‌های سخت، از هم گسسته نمی‌شود، بلکه در پرتو امید، باور و همراهی، دوباره به زندگی بازمی‌گردد.

آنچه سریال «آلا» را متمایز می‌کند، تلفیق دغدغه‌های پزشکی با لایه‌های معنوی، روان‌شناختی و اجتماعی است. مخاطب در جریان تماشای این مجموعه، با خانواده‌هایی از طبقات مختلف جامعه روبه‌رو می‌شود که هر یک به شیوه‌ای با مسئله فرزندآوری دست و پنجه نرم می‌کنند. اما در دل این بحران‌ها، مفاهیمی چون صبر، اعتماد، بازگشت به خدا، و پیوندهای ناگسستنی خانوادگی به‌صورت ملموس و باورپذیر روایت می‌شوند؛ بدون اغراق، بدون شعار و در دل زندگی روزمره مردم.

پخش این مجموعه در ایام محرم، همزمان با فضای معنوی جامعه، بعد دیگری به اثر بخشید و آن را با مفاهیم عاشورایی، امید به رستگاری و حرکت در مسیر فطرت انسانی پیوند داد. بهره‌گیری از روایت‌های پنهان، پرهیز از نمادگرایی‌های کلیشه‌ای و تأکید بر حضور معنویت در جزئی‌ترین عناصر زندگی، از رویکردهایی بود که این مجموعه را نزد مخاطبان، خاص و اثرگذار جلوه داد. به گفته بسیاری از منتقدان، «آلا» در مسیری گام برداشته که می‌توان آن را الگویی برای ساخت آثار دینی- اجتماعی دانست.

ایکنا، با هدف بررسی ابعاد فنی، محتوایی و معنایی این مجموعه، گفت‌وگویی تفصیلی با شکیل مظفری، کارگردان سریال «آلا» انجام داده است. در ادامه با این گفت‌وگوی خواندنی همراه می‌شویم.

ایکنا – ایده اولیه ساخت سریال «آلا» چگونه شکل گرفت؟ در فرآیند نگارش و تولید این مجموعه، چه دغدغه‌ها و مسائلی برای شما به‌عنوان کارگردان در اولویت قرار داشت و آیا این دغدغه‌ها در لایه‌های معنایی اثر نیز جریان یافته‌اند؟

زمانی به پروژه اضافه شدم که روند نگارش فیلمنامه و حتی بخش زیادی از طراحی‌های محتوایی اثر به سرانجام رسیده بود. به‌عبارت دقیق‌تر، ساختار کلی سریال از سوی مؤسسه شهید آوینی و گروه اجتماعی مرکز سیما فیلم و تیم نویسندگان طراحی شده بود و در زمان ورود من، نه‌تنها ایده اولیه تثبیت شده بود، بلکه خطوط داستانی نیز تدوین شده بودند. از این‌رو، در فرآیند خلق ایده یا تعیین مسیر کلی روایت و پیام‌های مفهومی نقشی نداشتم و سهم من صرفاً به مرحله اجرا، یعنی تولید و کارگردانی محدود شد.

با این‌حال، ورود من به پروژه همزمان با آغاز یک مسئولیت مهم بود؛ یعنی جان‌بخشی به ایده‌ای که دیگران پرورانده بودند. این مسئولیت ایجاب می‌کرد که با احترام به روح کلی اثر، بکوشم روایت را با زبانی تصویری، صمیمی و البته واقع‌گرایانه به مخاطب منتقل کنم. دغدغه من از آغاز این بود که وفاداری به واقعیت زندگی را قربانی هیچ‌گونه تکنیک‌زدگی نکنم و همزمان، وجوه انسانی و اخلاقی فیلمنامه را با شفافیت و در عین حال، ظرافت در تصویر بازتاب دهم.

در تمام مراحل تولید، کوشیدم که اصولی مانند پرهیز از اغراق، احترام به شأن مخاطب، باورپذیری روایت و زنده بودن روابط انسانی را به‌عنوان ستون‌های اصلی کار رعایت کنم. حتی در انتخاب بازیگران، طراحی صحنه، نحوه استفاده از دوربین و نور، هدف من این بود که هیچ‌چیز خارج از محدوده زیسته مخاطب نباشد. از همین رهگذر، توانستیم مضمون انسانی و معنوی اثر را بدون خطابه‌گویی، در بطن زندگی روزمره جاری کنیم.

ایکنا – با توجه به اینکه ساختار سریال براساس روایت‌های همزمان چند داستان در هم تنیده بنا شده است، چرا این سبک روایت و چینش اپیزودها را انتخاب کردید؟ در طراحی فضاسازی و زبان بصری سریال، چه رویکردی را در نظر داشتید تا روایت شما با مخاطب عام بهتر ارتباط برقرار کند؟

ساختار سریال از ابتدا بر پایه روایت‌های موازی طراحی شده بود و به‌طور مشخص چند داستان در هم تنیده به‌صورت اپیزودیک، اما متداخل با یکدیگر روایت می‌شوند. این ساختار روایی در عین جذابیت، چالش‌هایی نیز به همراه دارد، چراکه کوچکترین اشتباهی در نحوه تدوین، ریتم داستان‌گویی یا چینش اپیزودها می‌تواند موجب سردرگمی مخاطب شود. در همان مراحل آغازین تولید، یکی از نگرانی‌های اصلی ما این بود که مخاطب نتواند به‌درستی خطوط مختلف داستان را دنبال کند، به‌ویژه آنکه برخی شخصیت‌ها و روایت‌ها در چند قسمت با تأخیر بازمی‌گشتند. اما خوشبختانه پس از آغاز پخش، بازخوردها نشان داد که تماشاگر نه‌تنها دچار آشفتگی نشده، بلکه از هم‌زیستی چند قصه در دل یک سریال استقبال هم کرده است.

این بازخورد مثبت را مرهون دقت در روایت‌پردازی بصری و تلاش برای حفظ انسجام در فضاسازی می‌دانم. در مقام کارگردان، کوشش کردم که زبان بصری اثر تا حد ممکن آرام، زندگی‌وار، بی‌پیرایه و قابل لمس باشد. از پرداخت‌های نمایشی و فرم‌گرایی‌های غیرضروری که در برخی آثار به چشم می‌خورد، به‌شدت پرهیز کردم. تمام طراحی‌های صحنه، انتخاب لوکیشن‌ها، نورپردازی‌ها و حرکت‌های دوربین بر مبنای منطق واقعیت صورت گرفت. هدف این بود که مخاطب هنگام تماشای هر اپیزود، احساس نکند وارد جهانی مصنوعی یا جدا از زندگی واقعی خود شده است، بلکه خود را در میان شخصیت‌ها ببیند و تجربه زیسته‌ای را دنبال کند.

چندروایتی بودن سریال در عمل تبدیل به یکی از ویژگی‌های مثبت آن شد. با مخاطبانی روبه‌رو هستیم که هرکدام با یکی از داستان‌ها ارتباط عاطفی و ذهنی برقرار می‌کنند. این تنوع در خطوط داستانی موجب شده است که طیف وسیعی از سلایق و تجارب انسانی در اثر بازنمایی شود، و تماشاگر بتواند برحسب تجربه زیسته خود، یکی از روایت‌ها را دنبال کند و در آن مشارکت ذهنی داشته باشد. به همین دلیل، برخلاف برخی نگرانی‌های اولیه، روایت چندلایه و اپیزودیک نه‌تنها بار اضافی برای مخاطب ایجاد نکرد، بلکه باعث تعمیق ارتباط او با سریال شد.

ایکنا – از نظر فنی و تصویری، سریال «آلا» چه ویژگی‌هایی نسبت به دیگر آثار تلویزیونی اخیر دارد؟ آیا می‌توان گفت در حوزه‌هایی مانند طراحی میزانسن، نوع تصویرپردازی یا فضاسازی، تجربه‌ای تازه در این سریال ارائه شده است؟

یکی از ویژگی‌های کلیدی سریال «آلا» این است که از ابتدا بر مبنای یک تصمیم آگاهانه، از نوآوری‌های تکنیکی و فرم‌گرایانه اجتناب کرد. این انتخاب، برخلاف تصور رایج که گمان می‌کند هر اثر برای ماندگار شدن نیازمند ساختارشکنی است، بر این اصل استوار بود که گاه ساده‌ترین بیان، مؤثرترین بیان است. قصد نداشتیم مخاطب را با فرم‌های پیچیده، حرکات دوربین غیرمنتظره یا طراحی‌های صحنه‌ی عجیب غافلگیر کنیم. هدف، خلق یک زبان تصویری آرام، انسانی و هم‌جنس با فضای زندگی واقعی بود.

در سریال «آلا»، مسئله ناباروری تنها یک معضل پزشکی یا اجتماعی نیست، بلکه دریچه‌ای است به سوی تأملی عمیق‌تر درباره امید، ایمان، صبر، و معنای زندگی

از نظر اجرایی، این به معنای پرهیز از استفاده افراطی از دوربین‌های روی دست، لنزهای پرکشش یا نورپردازی‌های تئاتری بود. حتی در چیدمان صحنه‌ها نیز تلاش شد تا میزانسن‌ها بر مبنای عملکرد طبیعی بازیگر و با حداقل دخالت ساختگی طراحی شوند. به عبارت دیگر، طراحی میزانسن در خدمت داستان قرار گرفت، نه بالعکس. کوشیدیم هر صحنه، به‌گونه‌ای چیده شود که تماشاگر بدون واسطه تکنیک، به متن زندگی و درگیری‌های شخصیت‌ها دسترسی داشته باشد.

این نگاه، حتی در تدوین نهایی نیز لحاظ شد. ریتم سریال به گونه‌ای طراحی شد که مخاطب فرصت تأمل، هم‌ذات‌پنداری و درنگ داشته باشد. برخلاف برخی آثار که تلاش می‌کنند با سرعت‌بخشی مصنوعی یا تدوین پرشتاب، مخاطب را درگیر نگه دارند، «آلا» بر پیوند عاطفی، تدریجی و آرام تماشاگر با شخصیت‌ها تکیه دارد. این رویکرد باعث شده است که فضای سریال، فضایی آشنا، گرم و باورپذیر برای مخاطب ایرانی باشد.

ایکنا – نقش باورهای معنوی و عناصر درونی شخصیت‌ها در بسترسازی داستان چگونه طراحی شده است؟ آیا این مفاهیم صرفاً در سطح باقی مانده‌اند یا در لایه‌های درونی داستان و شخصیت‌ها نیز به‌طور جدی حضور دارند؟

در سریال «آلا»، مسئله ناباروری تنها یک معضل پزشکی یا اجتماعی نیست، بلکه دریچه‌ای است به سوی تأملی عمیق‌تر درباره امید، ایمان، صبر، و معنای زندگی. شخصیت‌های مختلفی که با مسئله ناباروری مواجهند، نماینده اقشار گوناگون جامعه‌ هستند. برخی از آن‌ها سنتی‌اند، برخی از مناطق حاشیه‌ای آمده‌اند، برخی از خانواده‌های متمول‌اند و برخی اهل شهرستان‌های دور. این تنوع، فرصت بسیار خوبی برای ما فراهم کرد تا نشان دهیم که ایمان و معنویت، پدیده‌هایی طبقاتی یا محدود به قشر خاصی نیستند، بلکه در اعماق انسان جاری‌اند، صرف‌نظر از جایگاه اجتماعی و فرهنگی.

همیشه تحت تأثیر جمله‌ای از «محمود دولت‌آبادی» بوده‌ام که می‌گوید: «وقتی کودکی به دنیا می‌آید، من به این فکر می‌کنم که خدا هنوز به رستگاری بندگانش امیدوار است.» این نگاه لطیف و عمیق، برای من الهام‌بخش بوده است. در سریال نیز کوشیدیم که همین معنا را در لایه‌های زیرین روایت جاری کنیم. امید به رستگاری، بازگشت به ایمان، و باور به رحمت الهی در دل تمامی شخصیت‌ها حضور دارد، اما این باور به‌صورت فریاد‌زده یا شعاری ارائه نشده است. بلکه در واکنش‌ها، تصمیم‌ها، تردیدها و انتخاب‌های شخصیت‌ها، به‌صورت درونی و در لایه‌های پنهان روایت دیده می‌شود.

آماده / روایت‌های پنهان عاشورا، تاثیرگذارتر از نمادهای مستقیم است + صوت

در طراحی داستان و شخصیت‌ها، قصد نداشتیم بیننده را با آموزه‌های مستقیم دینی یا اخلاقی مواجه کنیم. بلکه تلاش کردیم از طریق موقعیت‌های انسانی، شرایط عاطفی پیچیده و انتخاب‌های دشوار، مخاطب را به تفکر درباره ارزش‌ها و معنویت دعوت کنیم. در واقع، معنا و دین در «آلا» نه به‌صورت نمادهای تکراری، بلکه به‌مثابه حقیقتی جاری در زندگی انسان‌ها تصویر شده است. این نگاه، به نظر من بیش از هر زبان شعاری و نمادین، می‌تواند تماشاگر را با معنای عمیق اثر همراه کند.

ایکنا – یکی از محورهای مهم سریال «آلا» مسئله ناباروری است که در سال‌های گذشته در بسیاری از خانواده‌ها به یک چالش نگران‌کننده تبدیل شده بود و گاه حتی به فروپاشی زندگی‌های مشترک انجامیده است. در این مجموعه تلاش شده تا نگاهی تازه به این موضوع داشته باشید. لطفاً توضیح دهید با چه هدفی این مسئله در سریال برجسته شد و تا چه اندازه در مسیر تولید به جنبه‌های اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی توجه داشتید؟

موضوع ناباروری سال‌ها در ذهن جامعه ما به‌عنوان یک مسئله تلخ، دردناک و بعضاً شرم‌آور جا افتاده بود. بسیاری از زندگی‌های مشترک در گذشته، به دلیل نبود آگاهی، نبود درمان مناسب یا حتی عدم پذیرش اجتماعی، به طلاق ختم می‌شدند. اما امروز شرایط کاملاً تغییر کرده است. علم پزشکی، به‌ویژه در کشور ما، در حوزه درمان ناباروری پیشرفت‌های چشمگیری داشته و خوشبختانه می‌توان گفت که درصد بالایی از زوج‌هایی که با این چالش مواجه‌اند، در صورت مراجعه به‌موقع و دریافت مشاوره و درمان تخصصی، امکان فرزندآوری خواهند داشت. آماری که ما در مسیر پژوهش برای تولید سریال دریافت کردیم، نشان می‌دهد که حدود ۹۰ درصد زوج‌ها، در سنین مختلف، قابل درمان هستند.

بر همین اساس، یکی از اهداف مهم ساخت سریال «آلا»، اطلاع‌رسانی درباره همین واقعیت امیدبخش بود. بسیاری از مردم حتی از وجود این امکان‌های درمانی مطلع نیستند. خودم هم پیش از ورود به پروژه، آگاهی دقیقی نسبت به جزئیات علمی و دامنه درمان‌های ممکن نداشتم. بنابراین، یکی از انگیزه‌های اصلی ما در این مجموعه، آگاه‌سازی خانواده‌ها بود؛ اینکه مخاطب بداند این مشکل نه‌تنها حل‌نشدنی نیست، بلکه به‌هیچ‌وجه جای خجالت یا پنهان‌کاری ندارد. ناباروری یک بیماری است مانند هر بیماری دیگر و باید با آن با نگاه علمی، انسانی و معنوی برخورد کرد. در نگاه من، فرزندآوری تنها یک بُعد جسمی ندارد، بلکه نشانه‌ای از استمرار زندگی، امید، رحمت و بازگشت به فطرت الهی است.

ناباروری یک بیماری است مانند هر بیماری دیگر و باید با آن با نگاه علمی، انسانی و معنوی برخورد کرد. در نگاه من، فرزندآوری تنها یک بُعد جسمی ندارد، بلکه نشانه‌ای از استمرار زندگی، امید، رحمت و بازگشت به فطرت الهی است

ایکنا – با توجه به فضای فرهنگی کشور، آیا در روند تولید با محدودیت‌های ساختاری یا نظارت‌های بیرونی مواجه شدید که به روند تولید لطمه بزند یا تأثیری بر نحوه روایت داستان بگذارد؟

در فرآیند تولید «آلا» به معنای دقیق کلمه، محدودیت‌هایی که بتوان گفت مانع بزرگی بر سر راه ما باشند، وجود نداشت. در شرایط تولید، تعامل با نهادهای ناظر طبیعی است و هر پروژه‌ای با درجه‌ای از نظارت مواجه می‌شود. اما در تجربه ما، این ملاحظات به شکلی نبودند که از روایت صادقانه و اثرگذار بازمانیم. ممیزی جزئی از فضای تلویزیون است و نمی‌توان از آن گریخت، اما مهم آن است که چطور با آن مواجه می‌شویم.

در مرحله پخش نیز، خوشبختانه فضای بازتری حاکم بود و آنچه به نمایش درآمد، بدون حذف‌های اساسی و لطمه‌های محتوایی به تماشاگر رسید. البته طبیعی است که برخی خط قرمزها در جریان تولید وجود دارند و در چارچوب همان محدودیت‌ها پیش رفتیم، اما این به آن معنا نیست که با خلاقیت و تدبیر، نمی‌توان حرف اصلی را زد. حتی در برخی سکانس‌ها، توانستیم حرف‌هایی بزنیم که پیش‌تر کمتر در تلویزیون شاهد آن بودیم. به جرئت می‌گویم برخی مفاهیم به‌خوبی و با رعایت چارچوب‌ها به تصویر کشیده شدند و مخاطب نیز با آنها ارتباط برقرار کرد.

در مجموع، تجربه کارگردانی این سریال برای من نشان داد که اگر نیت اثرگذاری و صمیمیت با مخاطب وجود داشته باشد، حتی در فضای نظارت‌شده نیز می‌توان محتوایی ارزشمند، انسانی و تأثیرگذار تولید کرد. گاهی اتفاقاً محدودیت‌ها، زمینه خلاقیت را بیشتر می‌کنند و باعث می‌شوند که فیلم‌ساز به جای شعار دادن، از زبان تصویر، از استعاره و از لطافت هنری برای بیان دغدغه‌های خود استفاده کند.

ایکنا – با توجه به آنکه موضوعات مختلفی چون خانواده، روانشناسی و مسائل پزشکی در سریال مطرح می‌شوند، آیا از مشاوران تخصصی برای دقت علمی و روایی اثر بهره گرفتید؟ میزان نقش کارشناسان در مسیر تولید تا چه اندازه بود؟

بله، از همان مراحل پیش‌تولید، تلاش ما این بود که به هیچ‌وجه به دام ساده‌سازی یا سطحی‌نگری در موضوعات علمی و تخصصی نیفتیم. یکی از ستون‌های اصلی این پروژه، باور به ضرورت دقت علمی بود. به همین دلیل، در حوزه‌هایی مانند پزشکی باروری، روانشناسی خانواده و مشاوره دینی، از افراد متخصص و معتمد بهره گرفتیم. در مقاطع مختلف، از مشورت با پزشکان متخصص باروری گرفته تا گفت‌وگو با کارشناسان خانواده و روانشناسان، سعی کردیم تمامی جنبه‌های داستان از منظر علمی، دقیق و واقعی باشد.

در هنگام نگارش و حتی در حین تولید، از این ظرفیت‌ها استفاده کردیم تا از هرگونه خطا یا تحریف علمی جلوگیری شود. به‌ویژه در فضایی که حساسیت‌های عمومی زیاد است، کوچکترین اشتباه در بیان یک واقعیت می‌تواند تأثیر منفی بر اعتماد مخاطب بگذارد. به همین دلیل، بارها سکانس‌هایی را بازنویسی کردیم یا دیالوگ‌ها را اصلاح کردیم تا متناسب با واقعیت علمی و اخلاقی جامعه باشد.

بازخوردهایی که تاکنون از نهادهای مرتبط و حتی از جامعه پزشکی دریافت کرده‌ایم، بسیار مثبت بوده است. همین نشان می‌دهد که رویکرد علمی و تخصصی ما به‌درستی درک شده است و اعتماد مخاطب به اثر افزایش یافته. شاید در سایر گونه‌های نمایشی مانند آثار پلیسی یا ملودرام‌های اجتماعی چنین حساسیتی کمتر باشد، اما در اثری که وارد حیطه پزشکی و معنویت می‌شود، دقت و صداقت ضروری است و ما تمام تلاشمان را در این جهت انجام دادیم.

ایکنا – با توجه به اینکه سریال «آلا» در ایام محرم به روی آنتن رفته، چه نگاهی نسبت به این تقارن زمانی دارید؟ آیا پخش در این ایام، فضای معنوی اثر را تقویت کرده یا از سوی مخاطب با واکنش خاصی مواجه شدید؟

واقعیت این است که اصلاً پیش‌بینی نمی‌کردیم که سریال در ایام محرم روی آنتن برود. در زمان تولید، به ناگاه و تقریباً بدون برنامه‌ریزی قبلی، کنداکتور پخش به ما اعلام شد و این در شرایطی بود که همزمان با آغاز جنگ ۱۲ روزه، سریال آماده پخش می‌شد. این همزمانی، شرایط ویژه‌ای را ایجاد کرد. در همان روزهای ابتدایی، تیم تولید درگیر هماهنگی‌های فشرده، آماده‌سازی نسخه نهایی و رفع مشکلات فنی بود. باید بگویم که تلاش گروه تولید در آن مقطع واقعاً ستودنی بود.

در فضای عمومی امروز، ضرورت بیشتری برای تولید آثاری احساس می‌شود که بتوانند معنویت را در دل قصه‌های انسانی جاری کنند. باید حس حسین(ع) را به جان مخاطب منتقل کرد

شخصاً باور دارم که اگر یک اثر ظرفیت لازم را داشته باشد، زمان پخش نمی‌تواند مانع از دیده‌شدن و اثرگذاری آن شود. بلکه گاه این همزمانی‌ها، خود به یک توفیق اجباری تبدیل می‌شوند. همان‌طور که شما اشاره کردید، فضای ایام محرم برای بسیاری از مخاطبان مستعد پذیرش مفاهیم عمیق‌تر، معنوی‌تر و تأمل‌برانگیزتر است. از همین‌رو، درک مفاهیم پنهان و لایه‌های درونی اثر در این ایام، برای مخاطب آسان‌تر و عمیق‌تر صورت گرفت.

بازخوردهایی که در این ایام دریافت کردیم، فراتر از انتظار ما بود. بسیاری از مخاطبان، با نگاهی فراتر از موضوع صرف ناباروری، سریال را به‌عنوان اثری درباره معنا، خانواده، امید و بازگشت به ارزش‌ها تعبیر کردند. این همان چیزی است که ما در دل اثر تعبیه کرده بودیم و خوشحالیم که زمان پخش، به دیده شدن آن کمک کرد. این تجربه برای من یادآور آن شد که هنر، اگر در خدمت صداقت و انسانیت باشد، در هر زمانی می‌تواند بر دل مخاطب بنشیند.

ایکنا – در سریال «آلا»، خانواده به‌عنوان بستر اصلی روایت و محل شکل‌گیری بحران‌ها و امیدها نقش بنیادینی دارد. با توجه به شرایط کنونی جامعه و هجمه‌های رسانه‌ای که بنیان خانواده را نشانه گرفته‌اند، چه ضرورت‌هایی را در پرداختن به این محور اصلی درک کردید و چگونه آن را در روند تولید لحاظ کردید؟

نقش خانواده در سریال «آلا» صرفاً در سطح موضوعی باقی نمی‌ماند، بلکه در عمق ساختار روایی و تصویری سریال جاری است. از آغاز نگارش و حتی تا مرحله نهایی اجرا، نگاه من این بود که خانواده نه‌فقط یک نهاد اجتماعی، بلکه ریشه و ستون زندگی انسانی ماست. در روزگاری که از هر سو با کلیشه‌سازی‌ها، تردیدافکنی‌ها و تضعیف بنیان خانواده مواجهیم، هنر رسانه‌ای وظیفه دارد که نگاهی متفاوت، واقع‌گرا و همدلانه نسبت به خانواده ارائه دهد. در این سریال کوشیدیم زندگی خانواده‌هایی از طبقات مختلف، با باورها، فرهنگ‌ها و سبک‌های متنوع را به تصویر بکشیم؛ خانواده‌هایی که گاهی درگیر کدورت‌اند، گاهی در معرض فروپاشی قرار دارند، اما در نهایت، به اتکای مهر، صبر، و حقیقتی مشترک به هم بازمی‌گردند.

مهم‌ترین هدف ما این بود که مخاطب ایرانی، چه در مقام پدر و مادر، چه جوانی در آستانه ازدواج، بتواند بخشی از خودش را در این خانواده‌ها ببیند. به همین دلیل، از هرگونه اگزجره و اغراق در طراحی روابط خانوادگی پرهیز کردیم. قصه‌ها، گفت‌وگوها، چالش‌ها و حتی اختلاف‌ها، همگی برگرفته از زیست روزمره مردم بودند. به تعبیر دیگر، می‌خواستیم خانواده را نه‌به‌عنوان یک کلیشه ارزشی، بلکه به‌مثابه یک واقعیت ملموس، زنده و پیچیده نشان دهیم که گاه در معرض تنش قرار می‌گیرد، اما ظرفیت بازیابی و بازسازی هم دارد.

در فرآیند تولید، اصل بنیادین من این بود که هیچ چیز نباید فدای تکنیک و فرم‌گرایی شود، به‌ویژه وقتی پای خانواده در میان است. برای همین، حتی در طراحی بصری و حرکت‌های دوربین نیز به گونه‌ای عمل کردیم که مخاطب احساس کند در دل یک خانواده واقعی است، نه در فضای ساختگی یک درام تلویزیونی. وقتی ارزش خانواده به‌عنوان یک دارایی گران‌قدر در اثر جا بیفتد، دیگر لازم نیست آن را با شعار یا پیام مستقیم منتقل کنیم. مخاطب خود آن را درمی‌یابد، لمس می‌کند و با آن زندگی می‌کند.

ایکنا – با توجه به اینکه سریال شما در ایام محرم پخش شد و محتوای اثر نیز در لایه‌های پنهان به مفاهیم دینی و معنوی اشاره دارد، به نظر شما چگونه می‌توان در آثار نمایشی به مفاهیم عاشورا، امام حسین(ع) و فرهنگ محرم پرداخت تا نسل جدید نیز با آن ارتباط برقرار کند؟

پاسخ این سؤال برای من از دل تجربه‌ای می‌آید که در همین سریال با آن مواجه بودم. به‌شدت معتقدم که مفاهیم دینی، به‌ویژه آموزه‌های عاشورایی و فرهنگ محرم، اگر در لایه‌های پنهان اثر جاری شوند، بسیار تأثیرگذارتر از آن‌اند که به صورت شعاری، مستقیم یا نمادین صرف به مخاطب عرضه شوند. امروز نسل جوان ما، با دنیایی از اطلاعات و گزاره‌های تصویری مواجه است؛ ذهنی پرسش‌گر دارد و از تکرار، فرار می‌کند. اما این بدان معنا نیست که با دین یا باور بیگانه است؛ بلکه راه ارتباط او با معنویت، متفاوت از گذشته است.

در قسمت‌هایی از سریال «آلا»، این رویکرد را عمداً دنبال کردم. مثلاً در یکی از اپیزودها، خانواده‌ای از عراق، با نذری از مهر کربلا به پژوهشگاه مراجعه می‌کنند. این سکانس در ظاهر، داستانی درباره درمان است، اما در عمق خود، نشانی از پیوند میان شفا، امید و فرهنگ عاشورا دارد. هیچ شعار و نمادی فریاد زده نمی‌شود، اما مخاطب، اگر با ذهن و دل تماشا کند، این معنا را درمی‌یابد و در خود تکرار می‌کند. این همان روایتی است که به‌زعم من می‌تواند نسل امروز را با خود همراه کند.

البته این به آن معنا نیست که آثار مستقیم و آشکار دینی، بی‌اثر شده‌اند. هر نوع اثری مخاطب خود را دارد. اما در فضای عمومی امروز، ضرورت بیشتری برای تولید آثاری احساس می‌شود که بتوانند معنویت را در دل قصه‌های انسانی جاری کنند. باید حس حسین(ع) را به جان مخاطب منتقل کرد. مخاطب امروزی اگر بفهمد که مهر پدری، عطوفت مادری، یا اشک یک مرد در برابر درد همسرش، در امتداد همان راهی است که کربلا ترسیم کرده، آن‌گاه عاشورا برای او از قاب تلویزیون عبور می‌کند و در دلش جا می‌گیرد.

ایکنا – در پایان، اگر نکته یا مسئله‌ای باقی مانده که در پرسش‌ها به آن پرداخته نشده، بفرمایید.

نکته‌ای که برای من بسیار اهمیت دارد این است که باید نگاه رسانه‌ای ما به مسائل اجتماعی توأم با همدلی، آگاهی و مسئولیت‌پذیری باشد. در سریال «آلا» تلاشی کردیم تا بدون سرزنش، بدون سیاه‌نمایی و بدون زدن برچسب، قصه‌هایی واقعی را روایت کنیم. در این قصه‌ها، آدم‌ها کامل نیستند؛ اشتباه می‌کنند، تردید دارند، اما در نهایت، در مسیر رشد و درک قرار می‌گیرند. این همان چیزی است که ما به آن نیاز داریم: تصویر کردن انسان‌هایی که شبیه ما هستند، نه قهرمان‌هایی دور از دسترس.

همچنین درخواستم از رسانه‌ها و مخاطبان این است که به این‌گونه آثار، نه از منظر تبلیغاتی یا گزارشی، بلکه از منظر فرهنگی و اجتماعی نگاه کنند. برای درمان یک درد، ابتدا باید آن را ببینیم، بشناسیم و درباره‌ آن صحبت کنیم. ناباروری، آسیب به خانواده، دور شدن از معنویت، همگی زخم‌هایی هستند که تنها با سکوت، عمیق‌تر می‌شوند. اگر هنر بتواند بستری باشد برای گفت‌وگو، تأمل و امید، آن‌گاه به نقش واقعی خود نزدیک‌تر شده است.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام

source