
رمان «عقاید یک دلقک» نوشته هاینریش بل ترجمههای مختلفی در بازار ایران دارد که ترجمه شریف لنکرانی از این کتاب توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ بیست و دوم رسیده است.
هانریش بل نویسنده آلمانی، متولد سال ۱۹۱۷ و درگذشته به سال ۱۹۸۵ است که بیشتر آثارش درباره جنگ جهانی دوم و تبعات آن بر جامعه آلمان است. «عقاید یک دلقک» ازجمله مهمترین آثار این نویسنده است که سال ۱۹۶۳ چاپ شد و سال ۱۹۷۲ هم جایزه نوبل را برای نویسندهاش به ارمغان آورد.
داستان این رمان درباره دلقکی به نام شنیر است که پس از یک دوره بدبیاری و زمانی که همسرش ترکش میکند، حین اجرا زمین خورده و زانویش صدمه میبیند. به همین خاطر از جایگاه دلقکی مشهور و صاحبنام تنزل کرده و تبدیل به یک دلقک ساده میشود. شکست و سقوط دلقک باعث روایت داستان زندگیاش برای مخاطب میشود.
کاپیتالیسم، ناسیونالیسم و کمونیسم ازجمله جریاناتی هستند که بل در این کتاب به آنها تاخته و با قلم خود به باد انتقادشان میگیرد. آدمهای دو روی و دغلبازی هم که نان را به نرخ روز میخورند، از دیگر گروههایی هستند که نویسنده «عقاید یک دلقک» در این کتاب آنها را مینوازد.
ترجمه شریف لنکرانی از رمان مورد اشاره برای اولین بار، سال ۱۳۴۹ منتشر شد که به تازگی چاپ بیست و دوم آن توسط انتشارات امیرکبیر به بازار نشر عرضه شده است. این مترجم درباره سبک نوشتاری هاینریش بل در کتاب پیش رو میگوید: «سبک بل در این کتاب حداکثر سادگی خود را به دست آورده است. انتقاد اجتماعیاش خالی از هرگونه رنگ و بوی ایدئولوژیک یا دفاع ایدئولوژیک است. این انتقاد نسبت به تمام آنچه قوه تشخیص را از انسان میگیرد، آنچه باید طبق آن زندگی کند، آنچه مدعی است سعادت دو جهان را نصیب انسان میکند بدبین است، و به هیچ چیز جز انسان با ضعفها و سادگیاش اعتقاد ندارد.»
داستان این رمان با راوی اول شخص روایت میشود و یکی از داستانهای عشقی ادبیات اروپا و جهان است که ماسک پانتومیم به روایت کنندهاش این امکان را میدهد که پشت پرده دلقکی، حقیقت را بیچون و چرا بازگو کند.
«عقاید یک دلقک» در ۲۵ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
تصمیم گرفتم به زومرویلد تلفن کنم و به او بگویم که به خصوص این عمل او را که مرا به خاطر مونوگام بودنم تمسخر میکند کثیف میدانم. ولی تمام کاتولیکها این عادت زشت را دارند. در پناه سدی از اعتقادهای جامد مینشینند و اصولی را که با جزمیت ساخته و پرداختهاند به اطراف میپراکنند، ولی وقتی آدم آنها را با حقایق خدشه ناپذیرشان روبه رو میکند، لبخند میزنند و طبیعت انسانی را حواله میدهند. در صورت لزوم لبخند تمسخرآمیزی بر لب میآورند، گویی که هم اکنون از نزد پاپ میآیند و پاپ یک تکه از خطاناپذیریاش را به آنها داده است.
در هر صورت وقتی آدم شروع میکند حقایقی را که با قساوت و بیرحمی اشاعه میدهند جدی بگیرد، آدم یا یک پروتستان میشود یا بدون طبع شوخ. وقتی انسان به طور جدی با آنها درباره زناشویی صحبت میکند، هنری هشتمشان را علم میکنند، با این توپ سیصد سال است که شلیک میکنند، با این کار میخواهند اعلام کنند که تا چه حد کلیسایشان سختگیر است، ولی وقتی میخواهند نشان بدهند تا چه حد این کلیسا انعطافپذیر است، چه قلب بزرگی دارد، مثل بزه ویتس را میگویند، مثلهای کشیشی نقل میکنند، ولی فقط در مجالس خالی از اغیار – چپ و راست بودن تاثیری ندارد – باید مجلسی از باسوادان و باهوشان باشد. وقتی آن زمان از زومرویلد خواستم داستان کشیشی بزه ویتس را از روی منبر برای مردم بگوید، خشمگین شد. از روی منبر، وقتی موضوع بر سر زن و مرد است، فقط با توپ اصلیشان شلیک میکنند؛ هنری هشتم. یک سلطنت به خاطر یک زندگی زناشویی! حق! قانون! اصل جزمی!
چاپ بیست و دوم این کتاب با ۲۹۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۰۰ هزار تومان عرضه شده است.
انتهای پیام/
source