رضا اسماعیلی شاعر، نیز معتقد است: محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به «شهریار» با علوی سرودههای ناب و شکوهمند خود – بخصوص غزل معروف «علیای همای رحمت» – صدرنشین شاعران علوی در روزگار ما است. در بین سرودههایی که شهریار به دو زبان پارسی و آذری برای امام علی(ع) سروده است، غزل «همای رحمت» او خاطرهانگیزترین غزلی است که در ذهن و زبان عوام و خواص خوش نشسته است. این غزل شگفت چنانکه شهریار در خاطرات خود نیز گفته است، محصول کشف و شهودی عارفانه است.
اما شعر احمد علوی درباره شعر همای رحمت شهریار از قرار ذیل است:
ای «شهریار» از همه ی شهر خستهای
مانند واژه واژه ی شعرت شکستهای
عمری ست جز علی به کسی دل نبستهای
حالا تو روی پله ی چندم نشستهای ؟
در عرش «مرعشی» غزلت را شنیده بود
طعم عنایت علوی را چشیده بود
گفتند پله پله بیا ای نگار ما
بر اوج نُه فلک بنشین بر مدار ما
حالا بخوان برای دل داغدار ما
اینجا غریب نیستی ای شهریار ما
گفتی علی و کلّ جهان گفت یا علی
مولا علی ، امیر علی ؛ مرتضی علی
یک عمر ذکر روی لبم ذکر یا علی ست
آری ، همای رحمت من مرتضی علی ست
با این وجود شبهه ندارم که تا علی ست
محکم ترین دلیل وجود خدا علی ست
گفتم بشر بخوانم علی را ولی نشد
هرگز کسی برای خدا چون علی نشد
بی تو هوای تازه به انسان نمیرسید
این دشت های تشنه به باران نمیرسید
دستان مور هم به سلیمان نمیرسید
هرگز کسی به داد یتیمان نمیرسید
مولا نثار کن به دل داغدیدهای
با دست خویش آن رطبی را که چیدهای
دنیا بدون آمدنت آسمان نداشت
دریا و کوه و جنگل و رنگین کمان نداشت
چیزی برای جلوه گری در جهان نداشت
می خواست سربلند بماند توان نداشت
نگذار از کنار تو لب تشنه بگذریم
از چشمه سار جاری شب تشنه بگذریم
نامردمان شب زده ی روزگار تو
راحت گذشته اند چقدر از کنار تو
مولا قسم به آمدن تک سوار تو
کافی ست یک اشاره کند ذوالفقار تو
کعبه شکافت چون تو اذا زلزلت شدی
والشمس والضحی شدی و فصّلت شدی
اختلاف 2 روایت در ماجرای رؤیای صادقه آیتالله مرعشی نجفی درباره شعر شهریار
مصرع پنجم این شعر «در عرش «مرعشی» غزلت را شنیده بود» اشاره به ماجرای رؤیای آیت الله سید شهابالدین مرعشی نجفی درباره این شعر دارد. سید محمود مرعشی نجفی، فرزند ارشد ایشان این ماجرا را به نقل از پدر چنین نقل میکند: از خدا خواسته بودم که یکی از اولیای خدا را در خواب به من بشناساند، شبی خوابم نمیبرد و تا دیر وقت بیدار بودم، ناگهان خوابم برد و در خواب دیدم که در کنار مسجد کوفهام و جمعیت زیادی هجوم میبرند به یکی از شبستانهای مسجد، از یکی از افرادی که به آنجا میرفت پرسیدم چه خبر است، او گفت «امیرالمؤمنین در مسجد تشریف دارند»
.
فرزند آیت الله سید شهابالدین مرعشی نجفی میافزاید: سپس حضرت را میبینند که میفرمایند: شعرا را بیاورید، نخست شعرای عرب را میآورند، پس از مدتی حضرت میفرمایند که شعرای فارسی زبان را بیاورید، نخست محتشم را میآورند و سپس حضرت میفرمایند که شهریار ما را بیاورید، فردی لاغر اندام که سبیلی هم داشته میآورند و حضرت می فرمایند: آن غزلت را بخوان و من گوش کنم که شهریار با این مطلع شروع میکند که «علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را / که به ماسوی فکندی همه سایه هما را» حضرت متأثر میشوند و میفرمایند که بقیه را بخوان و شهریار در حالی که میخوانده گریه میکرده است، بعد که تمام میشود حضرت، شهریار را مورد تفقد قرار میدهند. بعد آیت الله مرعشی نجفی از خواب بیدار میشوند و خیلی تعجب میکنند که این شهریار کیست که هنگام شرفیابی خدمت حضرت لهجه ترک زبان هم داشت. ایشان پیغام میدهند برای شهریار که بیاید و میفرمودند: یک روز من صبح نشسته بودم و مطالعه میکردم که شهریار در زد و خود را به خادم، بهجت تبریزی معروف به شهریار معرفی کرده بود. پس از ورود پدر به ایشان فرموده بودند که بنشینید و مصرع «علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را» را برای او میخواند و شهریار خیلی متعجب میشود و میگوید که این را چه کسی به شما گفته که ایشان میگویند: این را شما در حضور مولا میخواندید، که شهریار دست بر دست میزند و میگوید آن شبی که من این غزل را خیلی روان میسرودم احساس میکردم که چیزی به من الهام میشود و حتی برای ساختن این غزل وضو گرفتم؛ که پدر میفرمایند که شما سید شریف و صحیح النسبی هستی و افتخار کن که اینقدر مورد توجه و عنایت مولا امیرالمؤمنین قرار گرفتی.
در کتاب «شهریار و انقلاب ملت» خدشهای به این روایت وارد شده به این ترتیب که اصغر فردی، از شاگردان شهریار میگوید: اصل این رؤیا صحیح است، اما صورت دیگری غیر از آنچه نقل شده دارد. برای نمونه اینکه میگویند حضرت امیر(ع) فرمودهاند که شهریار ما را بیاورید و… صحیح نیست. به همین دلیل ما برای نخستینبار نامه آیتالله مرعشی نجفی را که مزین به به سجع و مُهر این مرجع فقید است، منتشر کردهایم. در این نامه گفته شده که اصل رؤیا چگونه بوده است.
وی ادامه میدهد: آیتالله مرعشی نجفی خواب میبینند که حضرت امیر(ع) به شعرای شیعه در مسجد کوفه بار میدهند،. آیتالله مرعشی نجفی از این میان نام چند شاعر خاطرشان مانده است، از جمله میرزا کاظم ازری، محتشم کاشانی و… که نشستهاند و حضرت میفرمایند: کجاست شاعر ما؟ شهریار را میآورند، جار میزنند، شهریار تبریزی و واردش میکنند ـ البته شهریار شهره به تبریزی نبود ـ شهریار مینشیند و حضرت امیر(ع) میفرمایند که شعرت را بخوان. استاد نیز شعر میخواند اما نه شعر «علی ای همای رحمت» را، بلکه شعر «علی آن شیر خدا شاه عرب، الفتی داشته با این دل شب…» را میخواند. طبقه گفته آیتالله مرعشی؛ این خواب همان شبی رخ داد که شهریار این شعر را در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان سروده بود. حضرت به شهریار برات میدهند و شهریار را مرخص میکنند… .
شاگرد شهریار تصریح میکند: شهریار در توضیح این خواب به من گفت من همان شبی که این شعر را سرودم، خودم نیز این خواب را دیدهام، عین همان رؤیا را. علاوه بر آیت الله نجفی، دو سه نفر از علمای دیگر هم این خواب را دیده بودند. این مرجع فقید نقل میکند که وقتی برای نماز صبح از منزل بیرون میآید، در همسایگی خود آیتالله قاضی را میبیند و میپرسد تو شهریار را میشناسی؟ آیتالله قاضی میپرسد تو هم دیدهای؟… .
با توجه به این دو روایت آنچه مسلم است، شهریار مورد عنایت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بوده و با الهامی که از سوی ایشان دریافت کرده، شعری در مدح حضرت سروده است که اختلافی در روایت رؤیای صادقه آیت الله مرعشی نجفی درباره سرایش آن شعر وجود دارد، اما در هیچ یک از این دو روایت در اصلِ عنایتی که از سوی امام علی علیه السلام به این شاعر پارسی شده است اختلافی وجود ندارد و هر دو روایت مؤید آن است.
بدین ترتیب تفاوت در برخی از جزئیات ماجرا، در مقابل مقام و منزلتی که شهریار نزد امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام دارد و در هر دو روایت از رؤیای صادقه آیت الله مرعشی نجفی کاملا مشهود است، بیاهمیت به نظر میرسد.
انتهای پیام/
source